روشنفکر/ این جمله را بسیار شنیدهایم که «شجاعت دانستن داشته باش» یا «جرات دانستن داشته باش». این عبارت نخستین بار توسط «هوراس» استفاده شد. هوراس از شاعران مشهور رومی است که به سال ۶۵ قبل از میلاد تعلق دارد. این شعار هوراس قرنها بعد مورد استفادهی مردی قرار گرفت که در ۲۲ آوریل ۱۷۲۴ پا به هستی گذاشت و در مقالهی معروف خود، «روشنگری» آن را استفاده کرد و این شعار به شعار اصلی «جنبش روشنگری» مبدل شد.
سیاوش جمادی در مورد این شعار روشنگری چنین میگوید: «کانت، این مرد عاقل با روحیهی جهانشهری (Cosmopolitan) خود تصویری از روشنگری نقش میزند که میتواند سرشت نمای اندیشهی روشنگری در تمامیت و کلیت آن باشد، اما به گفتهی کانت شعار Sapere Aude یا «جرات اندیشیدن داشته باش» هنوز در مقیاس همگانی تحقق نیافته است. روشنگری از هر گونه پیشداوری شایع و نااندیشیده دربارهی عالم و آدم و ماورای عالم و آدم آغاز میشود. هر گونه ایمان جزمی، هر گونه اعتقاد موروثی و تمامی باورهای از پیش داده و مفت به چنگ آمدهای که محمل سوارشدن قیمها بر تودهی صغیر به حساب آمدهاند باید از نو، آزادانه و نقادانه اندیشه شوند. جرات اندیشیدن در عین حال اعتماد به همان عقل مشترکی است که به باور دکارت به تساوی به هر انسانی داده شده است، حتی اگر قرار بنابر آن باشد که با این عقل حدود وسعه همین عقل را مبرهن کنند. جرات اندیشیدن یعنی همان به کار انداختن عقل روشمندانهی عقل یا فعلیت بخشیدن به امکانی که هر کس از عهدهی آن برمیآید.»
ایمانوئل کانت چهرهای شاخص در فلسفهی جدید است. تاثیرات مهم او در مابعدالطبیعه، معرفتشناسی،اخلاق، زیباییشناسی، اخلاق، فلسفهی سیاسی و … تا به امروز ادامه دارد.او در کونیسبرگ، مرکز پروس شرقی در خانوادهای مسیحی-لوتری به دنیا آمد. پدرش زینساز بود و دارای ۹ فرزند که کانت فرزند چهارم خانواده بود.کانت در دانشگاه کونیکسبرگ به تحصیل فلسفه و ریاضیات مشغول شد و پس از دانشگاه مدتی به تدریس خصوصی پرداخت. او در سن سی و یک سالگی به دانشیاری منصوب شد. او در این موقعیت به شهریهای که شاگردانش میپرداختند وابسته بود و گاهی که کم میاورد مجبور میشد که کتابهایش را بفروشد. حدود پانزده سال در این شغل باقی ماند و در سال ۱۷۷۰ به مقام استنادی منطق و فلسفهی مابعدالطبیعه در دانشگاه کونیکسبرگ منصوب شد.
ویل دورانت در تاریخ فلسفهی خود که توسط زریاب خویی ترجمه شده در صفحهی ۳۳۰ چنین میآورد که هنگامی که کانت کتاب «نقد عقل محض» را نوشت نسخهی خطی کتاب را به دوست صمیمیاش «هرتس» که از فلسفهدوستان بود داد او پس از خواندن نیمی از کتاب آن را پس داد و گفت هراس این دارد که با خواندن کامل کتاب دیوانه شود. نوشتن این کتاب زمانی بود که کانت ده سال پس از نوشتن کتاب « درباره صورت و اصول جهان حسی و معقول» کتابی ننوشته بود. در سال ۱۷۸۱ چاپ نخست «نقد عقل محض» منتشر شد و چندان مورد استقبال قرار نگرفت. او در این زمان ۵۷ سال داشت.کانت این کتاب را محصول دوازده سال تعمق و تفکر جدی ِ خود میدانست. هر چند این اثر در ابتدا مورد توجه واقع نشد اما پس از مدت کوتاهی به شهرت زیادی دست یافت و در سراسر آلمان مورد توجه واقع شد.
کانت در کلاسهای درس خود با دقتی وصفنشدنی و شیوهای جذاب، فلسفه را مورد نقد و بررسی قرار میداد و زمان زیادی نگذشت که او شاگردانی یافت که در همهی کلاسهای درسش حاضر میشدند تا یادداشت بردارند و فلسفه بیاموزند. کانت هیچگاه ازدواج نکرد و به سفر هم نرفت. هر چند او علیرغم جدیت فلسفی خود انسانی اجتماعی و خوشسخن بود اما بعدها دچار افسردگی شد و قوای ذهنیاش رو به کاستی نهاد. او آخرین درس رسمی خود را در سال ۱۷۹۶ عرضه کرد و پس از آن حتا گاهی از لحاظ ذهنی قادر به شناخت دوستان نزدیک خود نبود. کریم مجتهدی، استاد فلسفهی دانشگاه تهران مقالهی « روشنگری چیست» را نسبت به دیگر آثار کانت قابل توجهتر نمیداند. او میگوید: « من در کتاب افکار کانت توضیح دادهام که این مقاله، یک کار سطح بالا در میان آثار دیگر کانت به حساب نمیآید و بر این قضیه مصرم. کانت مقالات دیگری هم در این زمینه دارد که من فکر میکنم از این مقاله مهمتر است و نکات مهمتری را گوشزد میکند. مقالهی «روشنگری چیست» کمی شعارگونه است. چرا که روشنگر در آن مقاله کسی است که به بلوغ ذهنی رسیده است یعنی کسی که شعور و بلوغ ذهنی پیدا کرده و لازم نیست للهی بالای سر داشته باشد. یعنی به این معنا که خودت شهامت فکر کردن داشته باش و شهامت ابراز عقاید داشته باشد. این درست است که ذهن انسان نباید تحت تاثیر دیگران قرار بگیرد و به تقلید از دیگری تصمیمگیری کند ولی آیا صرف شهامت داشتن برای بیان حقیقت کافی است؟ آیا شما کسی را میشناسید که خودش فکر کند حقیقت را نمیداند؟ فلسفه میخواهد به ما بیاموزد که آنچه فکر میکنی میدانی به آن اکتفا نکن اما در مقابل آن شعار مقالهی روشنگری چیست؟ در اینکه نباید قیم داشت حرفی نیست اما شما خودتان را جای معلمی بگذارید که شاگردانش برای اینکه بگویند شهامت دارند دچار سبق ذهن میشوند.». کانت در ۱۲ فوریهی سال ۱۸۰۴ درگذشت. بر سنگ مزار او چنین نوشته شده است: «دو چیز، هرچه مکررتر و ژرفتر به آنها میاندیشم، ذهنم را با شگفتی و هیبت باز هم تازهتر و فزایندهتری به خود مشغول میدارند: آسمان پر ستاره بر فراز من و قانون اخلاقی در درون من.»
آثار مهم کانت عبارتند از:
نقد عقل محض، سال ۱۷۸۱
نقد عقل عملی، سال ۱۷۸۸
نقد قوهی حکم، سال ۱۷۹۰
مابعدالطبیعهی اخلاق، پایان قرن
از توانا