شهر كوچك ما/ داستانی کوتاه از احمد محمود
روشنفکر/ بامداد یك روز گرم تابستان آمدند و با تبر افتادند به جان نخلهای بلندپایه. آفتاب كه زد، از خانهها بیرون زدیم و در سایهی چینههای گلی نشستیم و نگاهشان … به خواندن ادامه دهید
مارس 18, 2017
روشنفکر/ بامداد یك روز گرم تابستان آمدند و با تبر افتادند به جان نخلهای بلندپایه. آفتاب كه زد، از خانهها بیرون زدیم و در سایهی چینههای گلی نشستیم و نگاهشان … به خواندن ادامه دهید