مجله روشنفکر

مجله روشنفکر جایی برای ژرف اندیشیدن

یاوه‌گویی‌های علی خامنه‌ای «خدای» مافیای ایران و اسلام!/ بهرام رحمانی

bahram-rahmani

روشنفکر/ تلاش‌های رسانه‌های پلیسی – امنیتی حکومت اسلامی ایران، به‌ویژه توسط خبرگزاری فارس، برای بزک کردن چهره هیولایی خامنه‌ای سردمدار حکومت آدم‌کش و تبه‌کار، جهل و جنایت، ترور و اعدام، اعدام و سنگسار، غارتگر و استثمارگر اسلامی ایران، هم‌چنان ادامه دارد. آن‌ها، برای احراز صلاحیت «ادبی» آیت‌الله علی خامنه‌ای، هم‌چنان با تحریف تاریخ، عناد می‌ورزند.

 

یک سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی به‌نام «مهدی نوروزی» کتابی با عنوان «همافر» درباره خاطراتش از انقلاب 57 ایران نوشته و منتشر کرده است. بخشی از این خاطرات، به‌آشنایی او با علی خامنه‌ای مربوط است.

 

صمد بهرنگی، نویسنده داستان‌هایی برای کودکان

 مهدی نوروزی به علی خامنه‌ای مدتی زبان انگلیسی می‌آموخته است؛ او در بخشی از کتاب خاطرات خود، نوشته که در یکی از همین جلسات آموزش زبان انگلیسی به علی خامنه‌ای، در فرصت فراغتی، نظر او درباره صمد بهرنگی را جویا می‌شود. خبرگزاری اطلاعاتی – امنیتی فارس، 7 بهمن 1395، این بخش از کتاب را چنین نقل کرده است:

«وسط درس است و ده دقیقه‌ای «حاج آقا» به استراحت و چای اختصاص می‌دهد. معلم زبان انگلیسی او، همافر نیروی هوایی از فرصت استفاده می‌کند و می‌پرسد:

– حاج آقا نظر شما درباره صمد بهرنگی و کتاب‌هاش چیه؟ می‌گن کمونیست بوده.

خامنه‌ای هم پاسخ می‌دهد:

– آقای بهرنگی آدم مسلمونی بود. خب روش چپی‌ها اینه که هر مبارزی را به لطایف‌الحیلی به خودشون بچسبونن. صمد مسلمون بود اما اون‌ها تلاش‌شون اینه که صمد را کمونیست معرفی کنن.»

بر این ادعای سخیف و سرتاپا دروغ خامنه‌ای، صمد یک کمونیست بود و در این مورد نیز آثار گران‌بهایی از خود برجای گذاشته است. صمد بهرنگی‌(1318 تا 1347)، با نوشتن آثاری برای کودکان و نوجوانان مانند اولدوز و کلاغ‌ها و ماهی سیاه کوچولو که مهم‌ترین اثر او هم به‌شمار می‌آید، در سال‌های پیش از انقلاب 57، نقش مهمی در روی‌آوری بخشی از جوانان به سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران ایفا کرد. بهرنگی، تحقیقاتی هم در زمینه زبان ترکی و فولکلور آذربایجان انجام داده است.

 

مرگ صمد نیز یک به یک افسانه تبدیل شد. وی تنها 29 سال زندگی کرد و گفته شد که در ارس غرق شد. چون شغل صمد، معلمی بود بیش‌تر به صفت معلم شناخته می‌شود. صمد بهرنگی هم معلم بود در سر کلاس‌های آذربایجان، هم نویسنده‌ای توانا و هم محقق و پژوهش‌گری در حوزه ادبیات کودکان و ادبیات فولکلوریک ایران خاصه آذربایجان که این آثار او خود یک منبع برای محققان و ادیبان است در شناخت دیار آذربایجان و قصه‌ها و افسانه‌های آذربایجان و هم خود نوعی تجربه‌اندوزی برای جوانان و آغازکنندگان این راه هست. در عین حال بهرنگی، نویسنده‌ای سیاسی بود که موضوعات و دیدگاه‌های سیاسی مختلف از جمله جریان روشنفکری و کمونیستی بر داستان‌های وی تاثیر بسیار گذاشته است؛ به‌طوری که گاه می‌توان به سختی اظهار نظر کرد به این‌که بهرنگی نویسنده است یا شخصیتی سیاسی. غلبه همین نوع اندیشه‌ها در آثار بهرنگی منجر به این شد که بسیاری از والدین خواندن کتاب این نویسنده را برای فرزندان خود توصیه کنند.

صمد یک معلم حقیقی و یک متفکر تربیتی برجسته‌ای بود که مسائل آموزش عمومی را از دید منافع کارگران و طبقات محروم و ستم‌دیده، مورد بحث بررسی قرار می‌داد. نوشته بهرنگی تحت عنوان «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» یکی از مرجع‌ترین کتاب‌های انتقادی است که در زمینه فرهنگ عمومی نوشته شده است. در این کتاب، صمد سیستم ارتجاعی- استعماری آموزش عمومی را مورد انتقاد موشکافانه قرار داده و ضعف‌ها و کاستی‌های آن‌را، مورد نقد قرار می‌دهد. در این جزوه، بهرنگی، در مخالفت با کتاب‌های مربیان آمریکائی که در دانشسراها تدریس می‌شد، چنین نوشته است: «در این کتاب‌ها، هیچ حرفی در میان نبود که ما را به روستائی خواهند فرستاد که در یک اطاق برای سه کلاس و چهار کلاس و پنجاه، شصت شاگرد درس بگوئیم. از دانشسرا که در آمدم به روستا رفتم. یک‌باره دریافتم که تمام تعلیمات مربیان دانشسرا کشک بوده، همه‌اش را به باد فراموشی سپردم و فهمیدم که باید خودم فوت وفن معلمی را پیدا کنم و چنین نیز شد. آن‌هایی که کتاب‌های دانشسرای مرا نوشته بودند و آن‌هایی که چنان کتاب‌هایی را تدریس می‌کردند، خبری از محیط کار من نداشتند… در 99 درصد مدرسه‌های ایران، مسئله‌هایی از آن‌گونه که در ترجمه کتاب‌های آمریکائی می‌خوانیم، مطرح نیست.»

کلیه آثار صمد بهرنگی، از داستان کودکان گرفته تا مقالات فلسفی، همواره به‌زبان بسیار ساده‌ای نوشته شده‌اند تا مردم کوچه و بازار، این نوشته‌ها را خوانده و از حقایق تلخ اجتماعی، آگاهی پیدا کنند. صمد اعتقاد داشت اگر نویسنده‌ای برای توده‌ها مطلب می‌نویسد، باید نوشته‌اش ساده و عامه‌فهم باشد تا توده‌ها را برانگیخته و آن‌ها را به‌حرکت در آورد. صمد،  در مقاله‌ای دیگر به‌نام «نظری به ادبیات امروز»، که در آن «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی، نویسنده و نمایشنامه‌نویس معاصر را مورد بررسی قرار می‌دهد، چنین گفته است: «من نمی‌دانم که اگر مردم عادی با سواد از قصد نویسنده آگاه نشوند یا بسختی آگاه شوند برای نویسنده حسن است یا عیب. اما همین‌قدر می‌دانم که اگر معتقد به هنر برای اجتماع باشیم و قبول کنیم که قسمت بزرگ اجتماع را مردم عادی تشکیل می‌دهند، نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت…» بنابراین، صمد بهرنگی نویسنده و معلم طبقات محروم و ستم‌دیده و کمونیست بوده است.

وقتی دولت دموكرات آذربايجان در سال 1324 به‌قدرت رسید، صمد بهرنگی تنها شش سال داشت. در اين سال، شور و شوقی در تبريز بر پا شده بود. امنيت به شهر باز گشته بود. مردم به زندگی اميدوار شده بودند. صمد به همراه برادرش اسد و ديگر بچه‌های تبريز در لباس فرم فرقه دموکرات در قالب دسته‌جات محلات، از جلوی جعفر پيشه‌وری دولت دموكرات  آذربايجان  رژه رفت. در سال بعد‌(1325) دوران تحصيلات خود را در مدرسه پيشه‌وری آغاز كرد و تنها سه ماه بود كه او با كتاب‌های درسی دولت دموکرات، تحصيل به زبان مادری‌اش را شروع كرده بود كه ارتش شاه با حمایت حامیان بین‌المللی خود، به آذربایجان یورش بی‌رحامنه و وحشیانه‌ای آورد و با کشتار بی‌سابقه مردم آذربایجان و طرفداران دولت محلی، دولت فرقه نیز از بین رفت و جایش را دیکتاتوری مطلق و سرکوب و سانسور حکومت مرکزی فراگرفت. كتاب‌های درسی تركی صمد و دوستانش نیز طعمه جشن كتاب‌سوزان شد. بعد از آن نيز مردم آذربایجان، همواره شاهد غارت‌ها و اعدام‌های دسته‌جمعی مردم منطقه و فعالين و طرفداران فرقه در تبريز و شهرهای دیگر آذربایجان توسط حکومت پهلوی شدند.

***

هم‌چنین حاشیه‌نگاری بر «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی، زبانشناس و مترجم ایرانی هم یکی دیگر از ادعاهای ادبی رهبر حکومت اسلامی‌ است.

هم‌چنین پس از درگذشت ابوالحسن نجفی، مترجم و زبانشناس نام‌آشنا، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار خامنه‌ای، ادعا کرده است که ابوالحسن نجفی با بهره‌گیری از حاشیه‌نویسی‌های رهبر جمهوری اسلامی بر کتاب «غلط ننویسم» در چاپ بعدی تجدید نظر کرده است. این متن با این جمله به پایان می‌رسد که زبان زنده نمی‌ماند مگر با اهتمام رهبران کشورها و توجه نویسندگان.

هنگامی که کتاب «غلط ننویسم» در سال 1366 برای نخستین بار انتشار یافت، آیت‌الله علی خامنه‌ای رییس جمهور ایران بود. این کتاب چندین بار تجدید چاپ شد.

دفتر نشر آثار خامنه‌ای می‌نویسد: «رییس‌جمهوری در همان چاپ اول، کتاب‌(غلط ننویسم) را خواند و نقطه‌نظراتش درباره‌ آن را در حاشیه‌اش نوشت و برای نویسنده‌ آن فرستاد. یادداشت‌های آیت‌الله خامنه‌ای این‌قدر مهم بود که ابوالحسن نجفی خود را مدیون ایشان می‌داند.»

در فراز دیگری از این نامه که در خبرگزاری‌ها و رسانه‌های داخلی به طور زنجیره‌ای بازنشر شده آمده است: «شاید بسیاری گمان کنند رهبر انقلاب اسلامی منطقا و اصولا رابطه‌ قدیم و قویمی با روشنفکران غرب‌رفته و مترجمان آثار داستانی نداشته‌اند، اما رهبر انقلاب به نیکی نجفی را می‌شناخت و نقاط پرقدر کارنامه‌ رنگین او را پاس می‌داشت.»

ابوالحسن نجفی که تحصیلاتش در رشته زبان فرانسه را در دانشگاه سوربن به پایان رسانده بود، پیش از انقلاب به عنوان یک مترجم و نظریه‌پرداز ادبیات داستانی مطرح بود. نمایشنامه «شیطان و خدا» و «ادبیات چیست»، «درباره نمایش» از ژان پل سارتر، «ضد خاطرات» آندره مالرو، «کالیگولا» از آلبر کامو، «پرندگان می روند در پرو می میرند» نوشته رومن گاری و همچنین مجموعه داستان «وعده گاه شیر بلفور» نوشته ژیل پرو از معروف ترین ترجمه های ابوالحسن نجفی از مجموعه ادبیات فرانسه به فارسی ست. بعد از انقلاب و با فروپاشی حلقه‌های ادبی، ابوالحسن نجفی به زبان‌شناسی روی آورد.

او در «غلط ننویسیم» غلط‌های املایی، غلط‌های انشایی، و به‌کار بردن نادرست واژه‌ها، از جمله واژه‌های مأخوذ از زبان‌های خارجی، و نیز اشتباهات صرفی و نحوی و عباراتی که از ترجمه به زبان فارسی راه پیدا کرده را نشان می‌دهد.

دفتر نشر آثار خامنه‌ای گزارش می‌دهد که رهبر حکومت اسلامی در انتقاد از کتاب «غلط ننویسم» در دیدار با اعضای شورای عالی ویرایش زبان فارسی، ادعا کرده است: «من همان وقت کتاب «غلط ننویسم» را گرفتم خواندم و حواشى‌‌ای هم بر آن زدم. در این کتاب دیده‌ام که ایشان با همه‌ دقتى که دارند – که واقعا هم به جاست – جاهایى مى‌گویند که مثلا این واژه غلط است، اما دیگر جزو زبان شده است و نمى‌شود آن را کارى کرد؛ نمونه‌هایى هم ارائه شده است که حق با ایشان است. وقتى چیزى جزو زبان شد، نمى‌شود آن را از بدنه‌ى زبان بیرون کشید؛ این اصلاً عملى نیست. با بیرون آوردن آن واژه، اختلالى به وجود مى‌آید؛ لیکن این خودش یک مصیبت است. ما نباید بگذاریم یک غلط، جزو زبان بشود.»

دفتر نشر خامنه‌ای ادعا می‌کند که ابوالحسن نجفی در چاپ‌های بعدی «غلط ننویسیم» به نکته مورد نظر خامنه‌ای توجه کرده است.

 

ابوالحسن نجفی، عضو پیوسته فرهنگستان ادبیات و زبان فارسی بود که زیر نظر غلام‌علی حداد عادل اداره می‌شود. او که در هفته‌های پایانی زندگی‌اش بیمار بود به روزنامه شرق گفته بود که به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان حقوقی به او تعلق نمی‌گیرد و به همین جهت از عهده پرداخت هزینه‌های درمانش برنمی‌آید. غلام‌علی حداد عادل در تشییع پیکر او از روزنامه شرق انتقاد کرده بود که این مصاحبه را در صفحه اول خود منتشر کرده.

جالب است که خامنه‌ای بعد از مرگ صاحبان اندیشه مدعی شده است که امکان تکذیب ندارند. حتی اگر زنده هم بودند شاید هم جواب او را نمی‌دادند.

***

سناریوسازی به آشنایی خامنه ای با شخصیت‌های ادبی و فرهنگی جامعه ایران که در سال‌های دهه 1340 تا وقوع انقلاب بر خلاف خامنه‌ای، نام‌‌های آشنا و سرشناس بودند، پیشینه‌ای دراز دارد. هنگامی که خانم سیمین بهبهانی شاعر در شهریور 1393 درگذشت، خامنه‌ای ادعا کرد که مهدی اخوان ثالث در سال 1341، در دفترچه او شرحی بر یکی از اشعارش با عنوان «صبوحی» نوشته است. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات حکومت اسلامی، در آن زمان دست‌نوشته اخوان را «یک سند مهم تاریخی» جلوه داده و نوشته بود که این دست‌نوشته نمایانگر «رابطه عمیق» مهدی اخوان ثالث با علی خامنه‌ای در سال‌های دهه 1340 بوده است. این تبلیغات در شرایطی راه افتاده است که بیت رهبری و نهادهای وابسته به‌آن، درباره سیمین بهبهانی و درگذشت او، مهر سکوت بر لب زدند و سخنی نگفتند.

***

در ادامه این بحث، به‌گوشه‌هایی از افکار نفرت‌انگیز و ارتجاعی و ضدانسانی و وحشیانه خامنه‌ای اشاره می‌کنیم که به‌هیچ‌وجه و با هزار من چسب دوقلوی قوی نیز به صمد، اخوان، بهبهانی و حتی فرهنگ و ادبیات پیش پا افتاده کوچه و بازاری نیز نمی‌چسبند!

 

نظر خامنه‌ای درباره جذب معلم برای تدریس و برای تعلیم و تربیت:

«همه فرایندهایی که منتهی می‌شود به جذب معلم برای تدریس و برای تعلیم و تربیت، همه این فرایندها بایستی سالم و با معیار اسلام و انقلاب سنجیده شود.» و «بناست ما چه کسی را، چه جور آدمی را تربیت کنیم، بفرستیم سراغ بچه‌های مردم که بروند آن‌ها را بسازند و تولید انسان بزرگ بکنند. این خیلی مهمه.»

موضوعی که خامنه‌ای در صحبت‌هایی که بر سر قبر خمینی، ایراد کرده بارها روی «خطر تحریف امام!» انگشت گذاشت. یعنی ترس و وحشت وی و حاکمیتش از خشم انفجاری جامعه و به‌خصوص نسل آگاه و جوان جامعه!

 

در شرایطی که بسیاری از نهادهای بین‌المللی، حکومت اسلامی را به دلیل نقض حقوق بشر، اعدام‌های مداوم و حتی اعدام کودکان، نقض حقوق زنان را نیز مورد انتقاد قرار داده‌اند. اما خامنه‌ای در روز شنبه 30 فروردین 95، ابزارهای خشونت و تبعیض علیه زنان را روشن‌تر مطرح کرد.

این روز، خامنه‌ای به منبر رفت و تمامی دستاوردهای بیش از یک قرن مبارزه زنان برای رفع تبعیض جنسیتی و برابری را «باطل» و تفکراتی «کهنه اما نو نما» اعلام کرد. کارنامه بیش از سه دهه حاکمیت او همپالگی‌هایش در ایران، همواره دیدگاه های ارتجاعی نسبت به جایگاه زن در خانواده، ازدواج، طلاق، نفقه، سرپرستی کودکان، حجاب اجباری، ارث، دیه، شغل و جنسیتی کردن رشته‌های تحصیلی و… داشته‌اند و بر دیدگاه ارتجاعی مردسالاری و مذهبی نسبت به انسان زن تاکید ورزیده‌اند. 

در تفکر ارتجاعی و مردسالارانه خامنه‌ای و همه عومل رده‌بالای حکومت، زن موجودی به اصطلاح «مقدس» و حافظ «کیان خانواده» است که باید توسط مردان حفاظت شود. رییس خانواده مرد است که باید به زن در مقابل همسرداری نفقه بپردازد. بر همین اساس است که از دیدگاه ارتجاعی خامنه‌ای زنان در ایران باید از «افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی» فاصله بگیرند. 

برخی از تیترهای خبرگزاری‌های حکومتی در انتشار سخنان خامنه‌ای چنین تیرهایی زده بودند؛ لزوم تشکیل مراکز فراقوه‌ای در خصوص مسئله زن و خانواده/ سلامت و آرامش زن در خانواده مسئله اصلی است/ غربی‌ها مسئله زن را بد فهمیده اند/ تربیت زنان فرزانه از افتخارات نظام است/ باید از تفکرات متحجّر غربی درباره زنان پرهیز کرد/ ذهن را باید از تفکرات غلط و کلیشه‌ای غرب در مسئله زن تخلیه کرد/ تفکر غرب درباره زنان ظالمانه و متحجرانه است، اشتغال از مسائل اصلی مربوط به زنان نیست و خانواده اولویت دارد.

این جمله‌ها که از سخنان ارتجاعی خامنه‌ای گرفته شده‌اند نشان‌دهنده مخالفت شدید او با پیشرفت و آزادی‌ها و استقلال زنان است.

خشونت و تبعیض جنسیتی علیه زنان توسط قوانین حاکم نهادینه شده است. زنان در ایران توسط  دو منبع زیر ستم قرار می‌گیرند: از یک‌سو فرهنگ عقب افتاده و مردسالاری نسبت به جنس زن و از سویی دیگر، توسط قانون که این فرهنگ عقب‌افتاده و ضد زن را تقویت می کند. 

تاکید خامنه‌ای بر تولید مثل و در پی آن مرخصی زایمان به مدت 9 ماه برای زنان، کار نیمه وقت و یا دورکاری برای زنان، محدود کردن ورود آن‌ها به مدارج عالی تحصیلی و … نقض حقوق زنان را تشدید کرده است. بدون شک مقاومت زنان در برابر ارتجاع مذهبی حاکم، هم‌چنان از چالش‌های دایمی حکومت اسلامی مردسالار و مرتجع است.

 

در حکومت اسلامی، همواره خامنه‌ای را قدرقدرت معرفی می‌کنند که بر جامعه و حکومت تسلط کامل دارد. این‌چنین وانمود می‌کنند. شـاید خامنه‌ای هم خودش فکر کند که کنترل امور را در دست دارد و قدرتمندترین فرد ایران اسـت. اما حکومت‌های مستبد و جانی که بر پایه منطق سرکوب و سانسور و با استفاده از زور و تزویر بنا شده‌اند افرادی افراد لات و لمپنی را پرورش می‌دهند که نهایتـا خود را بر بنیان‌گذاران حکومت نیز تحمیل می‌کنند. و در سفره تقسـیم جاه و مقام و غارت اموال عمومی مردم، بیش‌ترین سهم را می‌خواهند.

همه تعریف و توصیف و تملق‌هایی که از خامنه‌ای می‌شـود نشـان می‌دهـد که او چه‌قدر ضعیف بوده و یا چه‌قدر ضعیف شده است. بسـیار خوانده‌ایم و شنیده‌ایم که امثال مصباح یزدی، ادعا می‌کنند که اطاعت از ولایت فقیه اطاعت از خداست، مردم حق رای ندارند، اگر هم کسی را انتخاب می‌کنند باید به تایید رهبری بـرسد. این‌ها ترفندها و تلاش‌هایی برای پنهان کردن نقش پایین علی خامنه‌ای در راس قدرت حکومت اسلامی و به تبع حکومت هسـتند.

 

«‌همین‌که عده ای در جلب منفعتی هستند و این منفعت تنها از طریق تمرکز قدرت تحصیل می‌شود آن عده به توافق می‌رسند که فردی را از راه افسانه‌سازی و تقدیس و با کشف استعدادی که در او سراغ می‌کنند به مقام «جبار» ارتقاء دهند. برای این‌کار آن عده منفعت‌طلب به جعل زندگی‌نامه جدیدی برای جبار دست می‌زنند. برای مثال می‌گویند که جبار در کودکی با شیر وارد جنگ شده است یا قبل از تولد خواب‌گزاران در مورد تولد او پیش‌بینی کرده بودند و بدین صورت قدرت جبار و گذشته او را اسطوره می‌کنند.»‌(مانس اشپربر نویسنده آلمانی، نقل از کتاب « نقد جباریت»)

اشپربر می‌افزادی: «به‌تدریج تکرار افسانه پردازی‌ها موجب می‌شود که امر بر خود جبار هم مشتبه شده و به‌تدریج او باور می‌کند که آن‌چه در مورد او گفته‌اند حقیقت دارد و او در شیدائی‌(مانیا) ناشی از قدرت مبتلا به بیماری مهلکی شده و این بیماری او را از دنیای واقعی به دنیای اوهامات می‌برد.»

 

اما این اسطوره‌سازی‌ها در جامعه ایران، بسیار سخیف و ناشیانه انجام می‌گیرد. چندی پیش حجت الاسلام محمدی گلپایگانی رییس دفتر رهبر خامنه‌ای، طی یک سخنرانی در مسجد جامع ایلام سال گذشته در مورد رهبری چنین گفت: «رهبر جمهوری اسلامی با الهام الهی و منبع وحی در ارتباط است.» گلپايگانی، هم‌چنين طی سفری که سال گذشته به ایلام داشت در مسجد جامع این شهر گفته بود: «شناسایی نقشه و توطئه دشمنان اسلام از ويژگی‌هاى مقام رهبرى است.» به‌گفته او، «الهام الهی» نيز در اين امر دخيل می‌باشد. ریيس دفتر خامنه‌ای، که نزدیک‌ترین کس به اوست، آن‌چه را «شناسایی توطئه دشمنان براى به تاخير انداختن انتخابات مجلس هفتم شوراى اسلامی» خواند، از مصاديق «الهام الهی» به خامنه‌ای بر شمرد.

شبیه این‌گونه ادعاهای پوچ و مسخره را بارها از زبان دیگر آیت‌الله‌ها و حجت الاسلام‌های حکومت اسلامی، به‌خصوص آیت‌الله مشکینی رییس مجلس خبرگان هم شنیده‌ایم.

حجت‌الاسلام سعیدی به نقل از خواهر خامنه‌ای، گفته است: «قابله‌ای که برای به دنیا آوردن برادرم‌(سیدعلی) آورده بودند مشغول به دنیا آوردن نوزادازبدن مادر بود، ما را از اتاق بیرون کردند و قابله مشغول به کار شد، ما از پشت در شنیدیم که ناگهان قابله فریاد می‌زند «علی یارت باشد» وقتی علت این ابراز احساسات را از او می‌پرسند؛ قابله پاسخ می‌دهد: من دیدم و شنیدم که این نوزاد هنگام تولد «یا علی» گفت. 

سعیدی این موضوع را در بالای منبرگفته‌اند نه دریک میهمانی و یا جلسه خصوصی.

فایل صوتی سخنان سعیدی امام جمعه قم در اینترنت پخش شد: «مبنی بر یا علی گفتن مقام معظم رهبری در هنگام تولد»…

 

یکی از دردهای خامنه‌ای که در سخنرانی‌های مختلف به‌ویژه در چند سال اخیر بر روی آن تأکید ورزیده است مسئله «علوم انسانی» است. او بارها گلایه خود را در مورد وضعیت موجود این علوم ابراز داشته و تحول اساسی در محتوای درسی رشته‌های مختلف این علوم را لازم شمرده است. حوزه این علوم، علومی مانند: جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، روان‌شناسی اجتماعی، علوم سیاسی، اقتصاد، مردم‌شناسی، تاریخ، جغرافیا، علوم ادبی، فلسفه، هنرهای زیبا و.. ذیل عنوان علوم انسانی قرار می‌گیرند.

از دیدگاه خامنه‌ای، علوم انسانی جهت‌دهنده و فکرساز است و مسیر و مقصد حرکت جامعه را تعیین می‌کند. می‌توان گفت یکی از دلایل مهم تاکید او بر علوم انسانی این است که نیروی جوان ایران با تحصیل در این رشته شک و تردی پیدا می‌کند. او تاکی می کند: «… کشور ما و جامعه اسلامی آن وقتی پیشرفته است که نه فقط دنیای مردم را آباد کند، بلکه آخرت مردم را هم آباد کند. پیغمبران این را می‌خواهند: دنیا و آخرت.»

او ادامه می‌دهد: «بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه‌هائی هستند که مبنایش مادی‌گری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آن‌چه را که غربی‌ها گفتند و نوشتند، عینا ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بی‌اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزش‌های خودمان را در قالب‌های درسی به جوان‌ها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست.»

او با ابراز «گله‌مندی» از تعارض علوم انسانی در دانشگاه‌ها با آموزه‌های دینی و قرآنی می‌گوید: «من دربارة علوم انسانی گلایه‌ای از مجموعه‌های دانشگاهی کردم – بارها، این اواخر هم همین جور – ما علوم انسانی‌مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالبا مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است.»

او از تعداد دانشجو و تعداد هیات علمی و امکانات آموزشی مربوط به همین رشته‌های علوم انسانی، به‌شدت اظهار نگرانی می‌کند و می‌گوید: «طبق آن‌چه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه عظیم دانشجوئی کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلا دانشجوی دولتی و آزاد و پیام نور و بقیه دانشگاه‌های کشور داریم، حدود دو میلیون این‌ها دانشجویان علوم انسانی‌اند! این به یک صورت، انسان را نگران می‌کند. ما در زمینه علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه‌های علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به جهان‌بینی اسلامی باشد و بخواهد جامعه‌شناسی یا روان‌شناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو برای این رشته‌ها می‌گیریم؟ این نگران کننده است.»

 

سرانجام از سال 1389، آموزش مهم‌ترین رشته‌های علوم انسانی در ايران متوقف شد. چرا که سران حکومت اسلامی و در راس همه خامنه‌ای، دليل آگاهی جوانان، زنان و مردان جامعه ايران و حضور فعالانه آن‌ها در عرصه سیاسی – اجتماعی به‌ويژه در تجمع‌های اعتراضی پس از سال 1388 را به «علوم انسانی» ارتباط دادند.

در آن روزها ابوالفضل حسنی، مدير كل دفتر آموزش عالی اعلام كرد: «پذيرش دانشجو در 12 رشته دانشگاهی در رشته علوم انسانی فعلا متوقف می‌شود تا سر فصل‌های اين دورس بازنگری شوند.»

اسامی رشته‌ها متوقف شده عبارتند از: «حقوق، مطالعات زنان، حقوق بشر، مدیریت، مدیریت فرهنگی و هنری، جامعه‌شناسی، علوم اجتماعی، فلسفه، روان‌شناسی، علوم تربیتی و علوم سیاسی.» یعنی تقریبا همه رشته‌های مربوط به علوم انسانی.

اما بنابه ‌اقرار خود مقامات و مسئولین حکومت اسلامی، با این نوع محدودیت‌ها نتوانسته‌اند جلو رشد و آگاهی جوانان زن و مرد و شهروندان آگاه را بگیرند.

 

بالاخره خامنه‌ای، یک آخوند است و تا حدودی عرفان و شعر و هنر هم سرش می‌شود بنابراین، روشن است که انسان‌ها در موقعیت‌ها و شرایط مختلف طبقاتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می‌توانند دیدگاه‌ها و مواضع متفاوت و متناقضی اتخاذ کند. برای مثال، احتمال دارد یک آدم فقیر و کارگر، آرزوی بورژوا شدن را در سر داشته باشد و به محض این که موقعیت طبقاتی‌اش تغییر کند دیگر فراموش می‌کند که یک روزی انسان فرودست و کارگر و استثمار شده بوده است از این‌رو، تمام هم و غمش را کسب سود و سرمایه و قدرت‌نمایی و استثمار می‌گیرد. با این منطق، خامنه‌ای که یک روزی روضه‌خوان این و یا آن مسجد ناشناخته بود امروز رهبر حکومت اسلامی ایران است. رهبری که در طول حاکمیت‌اش ده‌ها هزار انسان را به دیار نیستی فرستاده و اعدام کرده‌ است؛ زندگی میلیون‌ها خانواده ایرانی را دچار سیه‌روزی، فقر و فلاکت نموده است. خامنه‌ای خود شخصا به‌جنگ با علم و دانش و آگاهی بشری برخاسته‌ و به دشمن درجه یک آزادی بیان و اندیشه و تشکل مستقل در جهان معروف شده است. این که احتمال دارد در گذشته خامنه‌ای و اخوان با هم چایی خورده باشند اصلا مهم نیست، بلکه مهم آن است که تا روزی که اخوان زنده بود خامنه‌ای و دستگاه سانسور و اختناق و کشتارش با وی و شاعران و نویسندگان و فعالین سیاسی و اجتماعی و مدنی منتقد و یا مخالف حکومت‌شان چه رفتاری داشتند و هنوز هم دارند؟

مهم‌تر از همه، دهه‌هاست که اکثریت مردم ایران و اتفاقا اقشار مختلف جامعه ایران، هر کدام به‌دلایل مختلف خودشان، از این حکومت و در راس همه بیت خامنه‌ای نفرت دارند و پیش از آن نیز از روح‌الله حمینی، بنیان‌گذار حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی نفرت داشتند که به خامنه‌ای ارث رسیده است.

مهم‌‌تر از همه، اغلب دیکتاتورهای تاریخ، خودشان هم به‌خوبی آگاهند که در جامعه چهره هیولایی دارند از جمله تلاش می‌کنند از طریق رسانه‌هایشان برای خود وجهه‌ مثبتی بتراشند و به اصطلاح چهره خود را با سیلی سرخ کنند تا شاید در افکار عمومی، جایگاه مثبتی برای خود دست و پا کنند.

جدا از این ادعاهای پوچ خامنه‌ای که صمد بهرنگی مسلمان است و کمونیست‌ها وی را به خود می‌چسبانند؛ یا با اخوان رابط دوست داشته و… در نگاه نخست این سئوال مطرح می‌شود که خامنه‌ای در مقام رهبر حکومت اسلامی ایران، چه‌قدر حقیر است که این‌چنین تلاش می‌کند با این هنرمندان و نویسندگان عکس بگیرد تا بلکه، کمی از دوز بالای نفرت جامعه از خود را بکاهد! اما این چهره به‌حدی هیولایی و وحشی و نفرت‌انگیز است که با هیچ بزک و ترفندی تغییر نمی‌کند!

 

جمعه ششم اسفند 1395 – بیست و چهارم فوریه 2017

ضمیمه:

البته دیکتاتورها، به‌ویژه روحانیون مدعی‌اند که به همه مسایل جهان آگاهی کامل دارند از این رو، آن‌ها حتی در مورد همه مسایل جهان، از جمله پیش پا افتاده‌ترین آن‌ها نیز اظهارنظر می‌کنند.

 

استفتائات / برخی فتواهای تازه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای

کف زدن در مجالس مذهبى  

440 به‌طور كلى کفزدن فى‌نفسه به‌نحو متعارف در جشن‌هاى اعياد يا براى تشويق و تاييد و مانند آن اشکال ندارد، ولى بهتر است فضاى مجالس دينى به‌خصوص مراسمى که در مساجد و حسينيه‌ها و نمازخانه‌ها برگزار مى‌شود، به ذکر صلوات و تکبير معطّر گردد تا انسان به ثواب آن‌ها برسدو …  

تعريف غيبت

429 غيبت آن است كه پشت سر مسلمان عيب مستور او‌(امرى که مستور عرفى است) گفته شود، مشروط به اين‌كه به قصد تنقيص باشد، يا در نزد عرف تنقيص به‌حساب آيد.

اذن غيبت شونده به غيبت از او

430 اذن غيبت‌شونده در غيبت کردن او اعتبارى ندارد و در اين صورت نيز غيبت او جايز نيست.

ذکر ظلم بعضى از مسئولين

431 گزارش دادن ظلم مسئولين به مراکز و مراجع مسئول براى پيگيرى و تعقيب، بعد از تحقيق و اطمينان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مى‌گردد، ولى بيان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعيف دولت اسلامى شود حرام است.

قطع رحم

432 قطع رحم، حرام است ولى صله‌ رحم منحصر در ديد و بازديد نيست بلكه از طرق ديگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نيز محقّق مى‌شود.

قطع رحم با خويشاوند معصيت‌كار 

433 قطع رحم با خويشاوند معصيت‌كار جايز نيست مگر اينکه احتمال داده شود که ترک معاشرت با او موقتاً موجب خوددارى او از گناه مى‌‌شود که در اين صورت به‌عنوان نهى از منکر، قطع رحم واجب مى‌‌گردد.

كمك به متكدّيان

434 اگر کمک به متکديان، ترويج دروغ، بيكارى و تكدّى‌‌‌‌گرى و تخلف از قانون باشد بايد از آن اجتناب شود. انسان مى‌تواند به مؤسسات مورد اطمينانى كه در اين زمينه فعال هستند كمك كند.

سيگار كشيدن

435 حکم قليان يا سيگار کشيدن تابع ميزان ضرر آن است. اگر داراى ضرر قابل ملاحظه‌اى باشد يا موجب اذيّت و آزار ديگران گردد يا خلاف قانون باشد، جايز نيست.

امر و نهى زبانى 

436 با وجود شرايط و حفظ مراتب، وظيفه همگانى امر به معروف و نهى منكرِ زبانى مى‌باشد. و مراتب بالاتر از آن موكول است به مسئولين مربوطه.

امر و نهى با احتمال ضرر

437 هر جا خوف آن باشد كه در اثر امر به معروف يا نهى از منکر ضرر قابل ملاحظه‌اى متوجه انسان شود، انجام آن واجب نيست.

جواب سلام 

438 جواب سلام اشخاص بالغ و کودکانِ مميّز واجب است. 

عيدالزهراء

439. هرگونه گفتار يا كردار و رفتارى كه در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و يا موجب اختلاف و تفرقه بين مسلمين شود شرعا حرام مؤکد است.

کف زدن در مجالس مذهبى  

440 به‌طور كلى کفزدن فى‌نفسه به‌نحو متعارف در جشن‌هاى اعياد يا براى تشويق و تاييد و مانند آن اشکال ندارد، ولى بهتر است فضاى مجالس دينى به‌خصوص مراسمى که در مساجد و حسينيه‌ها و نمازخانه‌ها برگزار مى‌شود، به ذکر صلوات و تکبير معطّر گردد تا انسان به ثواب آن‌ها برسد.

عيد نوروز

441 هرچند نصّ معتبرى مبنى بر اين‌که عيد نوروز از اعياد دينى يا ايام مبارک شرعى باشد، وارد نشده است، ولى جشن گرفتن و ديد و بازديد در آن روز، اشکال ندارد، بلکه از اين جهت که صله رحم مى‌‌باشد مستحسن است.

عزادارى

442. عزادارى به شيوه مرسوم و سنتى اشكال ندارد بلكه مُستحسن است، لكن از هرگونه كارى كه موجب وَهْن مذهب باشد پرهيز شود.

تعزيه و شبيه‌خوانى

443 تعزيه و شبيه‌خوانى اگر مشتمل بر دروغ و وَهْن مذهب نباشد، اشكال ندارد لكن بهتر است به جاى آن مجالس وعظ و خطابه برپا شود.

پوشيدن لباس مشكى در عزاى اهل بيت‌(عليهم السلام)

444 كراهت آن ثابت نيست، بلكه اگر براى تعظيم شعائر باشد داراى اجر و ثواب نيز خواهد بود.

ابزار موسيقى در عزا

445 استفاده از آلات موسيقى، مناسب با عزادارى سالار شهيدان‌(عليه السلام) نيست و شايسته است مراسم عزادارى، به همان صورت متعارفى كه از قديم متداول بوده، برگزار شود. البته استفاده از طبل و سنج به‌نحو متعارف، اشكال ندارد.

استفاده از علم در عزادارى‌

446 استفاده از علم در عزادارى سيدالشهداء‌(عليه السلام) فى‌نفسه اشکال ندارد ولى نبايد اين امور جزء دين شمرده شوند.

قمه‌زنى

447. الف) قمه زنى مطلقاً جايز نيست.

ب) قمه‌زنى علاوه بر اينكه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‌شود و سابقه‌اى در عصر ائمه(عليهم السلام) و زمان‌هاى بعد از آن ندارد و اييدى هم به‌شكل خاص يا عام از معصومين(عليهم السلام) در مورد آن نرسيده است، در زمان حاضر موجب وَهْن و بدنام شدن مذهب مى‌شود، بنابراين در هيچ حالتى جايز نيست.

نقل مطالب بى‌‌مأخذ در عزادارى‌

448 نقل مطالب و وقايع در عزادارى‌‌ها بدون اين‌که مستند به روايتى باشد و يا در تاريخ ثابت شده باشد، وجه شرعى ندارد مگر آنکه نقل آن به‌عنوان بيان حال به حسب برداشت متکلّم بوده و علم به خلاف بودن آن، نداشته باشد.

غلوّ در مداحى

449 گفتن جملات غلوآميز جايز نيست و بايد از ترويج مداحانى که اهل غلو هستند و نيز جلسات آن‌ها پرهيز شود.

استفاده از روزنامه‌هاى حاوى اسماء متبركه

450 استفاده از روزنامه‌هايى كه داراى آيات قرآنى و كلمات مقدسه است در امورى مثل سفره قرار دادن و نشستن بر آن‌ها و يا انداختن در سطل زباله در صورتى كه از نظر عرف، بى‌‌احترامى شمرده شود، جايز نيست.

راه‌هاى محو اسماء متبركه

451 دفن اسماء مبارك و آيات قرآنى يا تبديل آن‌ها به خمير به وسيله آب، هنگام نياز اشكال ندارد، ولى جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر بى‌احترامى محسوب شود، جايز نيست، و نيز تقطيع آن‌ها اگر بى‌‌احترامى محسوب شود، جايز نيست و در غير اين صورت نيز اگر تقطيع، موجب محو نوشته جلاله و آيات قرآنى نشود، كافى نيست.

تمثال معصومين (عليهم السلام)

452 انتساب اين عكسها به حضرات معصومين‌(عليهم السلام) ثابت نيست، اگر چه هتك حرمت هم جايز نيست.

تراشيدن ريش

453 تراشيدن ريش و ماشين‌كردنى كه مانند تراشيدن باشد، بنابر احتياط واجب جايز نيست.

ريش پرفسورى 

454 تراشيدن مقدارى از ريش حکم تراشيدن تمام آن را دارد و بنا بر احتياط حرام است.

اجرت تراشيدن ريش‌

455 بنا بر احتياط، گرفتن اجرت در برابر تراشيدن ريش، حرام است.

تعريف موسيقى و غناء حرام

456 هر نوع خوانندگى و نوازندگى كه انسان را از خداوند متعال و معنويات و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بى‌بندوبارى، بيهودگى و گناه و شهوترانى سوق دهد لهوى مضل عن سبيل‌الله بوده و حرام مى‌باشد.

ملاک حرمت موسيقى‌

457 هر موسيقى که به حسب طبيعت خود از نوع موسيقى لهوى مضلّ عن سبيل‌الله باشد، حرام است اعم از اينکه مهيّج باشد يا نباشد و موجب ايجاد حزن و اندوه و حالات ديگر در شنونده بشود يا نشود،  و در صورتى که موسيقى مناسب با مجالس لهو و گناه نباشد و مفسدهاى هم بر آن مترتّب نگردد، دليلى بر حرمت آن وجود ندارد.

غنا در شب زفاف

458 در غنا و موسيقى حرام‌(كه عبارت است از آواز لهوى مضلّ عن سبيل‌الله) فرقى بين عروسى و غير آن نيست.

مارش نظامى و سرود ملى 

459 موسيقى ارتشى‌(مارش نظامى‌) و موسيقى سرود ميهنى و امثال آن از مناسبات ميهنى و اجرت گرفتن براى آن اشکال ندارد.

گوش دادن به موسيقى بدون اختيار

460 اگر در جائى موسيقى حرام پخش شود، در صورتى که ترك آن محل يا آن مجلس ممكن نباشد و يا موجب مشقّت باشد انسان بايد به آن اعتنا و توجه نكند، اگرچه بى‌اختيار به گوش او برسد.

دف

461. حكم دف، بستگى به چگونگى استفاده از آن دارد، كه اگر به نحو لهوى مناسب مجالس عيش و نوش و گناه زده شود، دف زدن حرام است.

و در مجالس  و مناسبت‌هاى مذهبى در هر صورت بايد قداست و مقام اهل بيت‌(عليهم السلام) مراعات شود.

آلات موسيقى 

462 استفاده از آلات موسيقى فىنفسه براى اجراى سرودهاى انقلابى و برنامه‌هاى دينى و فعاليتهاى فرهنگى و تربيتى مفيد، اشکال ندارد و نيز خريد و فروش آلات نوازندگى و ياد دادن و فراگيرى موسيقى براى استفاده در امور مذکور اشکال ندارد.

463 خريد و فروش آلات مشترک براى نواختن موسيقى غير لهوى اشکال ندارد.

ترويج موسيقى

464 بطور كلّى، ترويج موسيقى و تدريس آن و تشكيل كلاس‌هاى موسيقى، هر چند موسيقى حلال باشد، با اهداف عاليه‌ى نظام مقدس جمهورى اسلامى سازگار نيست و بهتر است جوانان عزيز وقت با ارزش خود را صَرف يادگيرى علوم و فنون لازم و مفيد نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفريحات سالم، پر نمايند.

موسيقى براى معالجه

465 اگر طبق نظر پزشک متخصص و امين، معالجه بيمارى متوقف بر استفاده از موسيقى است، به مقدارى که معالجه بيمار اقتضا مىکند اشکال ندارد.

شنيدن غنا و صداى زن 

466 در حرمت شنيدن غنا فرقى بين غناى مرد و غناى زن نيست ولى شنيدن صداى زن اگر غنا نباشد، حرمت شرعى ندارد مگر آن که به قصد ريبه و يا موجب ترتّب مفسده باشد ولى شنيدن خوانندگى زن که غالباً مشتمل بر مفسده است جايز نيست.

گوش دادن به غناى همسر

467 گوش‌دادن به غناى حرام، مطلقاً حرام است حتى اگر غناى همسر باشد.

مداحى بانوان

468 مداحى زن، در جايى كه مى‌داند نامحرم صداى او را مى‌شنود اگر موجب جلب توجه و تهييج نامحرم و يا مفسده ديگرى‌ گردد، جايز نيست.

تبديل صداى مرد به صداى زن

469 اگر مردى صداى خود را تبديل به صداى زن کند و يا صداى مردى را توسط دستگاهى شبيه صداى زن كنند خالى از اشكال نيست.

رقص 

470. رقص مرد بنا بر احتياط واجب حرام است و رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق كند مثل اين‌كه جلسه زنانه تبديل به مجلس رقص شود، احتياط واجب در ترك آن است؛ در غير اين‌صورت هم اگر به‌گونهاى باشد كه باعث تحريك شهوت شده و يا مفسده‌اى بر آن مترتب شود و يا همراه با فعل حرام‌(مانند موسيقى و آواز حرام) باشد يا مرد نامحرمى حضور داشته باشد، حرام است. و در حكم فوق تفاوتى بين مجلس عروسى و غير آن نيست.

شرکت در مجلس رقص

471 شرکت در مجلس رقص اگر به عنوان تأييد کار حرام ديگران محسوب شود و يا مستلزم کار حرامى باشد، جايز نيست و در غير اين صورت اشکال ندارد و در صورتى که ترک آن مجلس به عنوان اعتراض بر کار حرام، مصداق نهى از منکر محسوب شود، بايد از آن‌جا خارج شود.

رقص زن براى شوهر

472 اگر رقص زن براى شوهر همراه ارتکاب حرامى‌(مانند موسيقى و آواز حرام) نباشد، اشکال ندارد.

ايجاد مراکز آموزش رقص

473 ايجاد مراکز تعليم و ترويج رقص با اهداف نظام اسلامى منافات دارد و به احتياط واجب جايز نيست.

حضور در مجلس گناه

474 اگر حضور در مجلس گناه موجب ارتكاب گناه و يا تأييد آن باشد يا نهى از منكر متوقف بر خروج از آن مجلس يا شركت نكردن در آن باشد، بايد انسان در آن مجلس شرکت نکند و اگر در آن حضور دارد، آنجا را ترک کند.

شركت در مراسم خانقاه 

475 از زمان بعثت پيامبر اكرم‌(صلى‌الله عليه و آله و سلم) و عصر ائمه‌ى اطهار‌(عليهم السلام) تا زمان حاضر، هميشه مسجد پايگاه اقامه‌ى نماز و شعائر دينى و تبليغ معارف اسلامى بوده و خانقاه، اساس و جايگاهى نداشته است. بنابراين، بايد از شركت در اين‌گونه جلسات و هرگونه عملى كه باعث ترويج اين‌گونه مراكز شود، اجتناب گردد.

حضور در مجلس شراب

476 حضور در مجلسى که در آن شراب خورده مىشود جايز نيست و در صورت اضطرار واجب است به مقدار ضرورت اکتفا شود.

پوشيدن لباس جنس مخالف و تقليد صداى او در نمايش

447 پوشيدن لباس جنس مخالف و تقليد صداى او هنگام بازيگرى و بيان خصوصيات شخص حقيقى، اگر سبب فساد نگردد، اشكال ندارد.

كراوات

478. الف: ترويج فرهنگ اجانب، جايز نيست.

ب: به‌طور كلّى، پوشيدن كراوات و ديگر لباس‌هايى كه پوشش و لباس غير مسلمانان محسوب مى‌شوند به‌طورى كه پوشيدن آن‌ها، منجر به ترويج فرهنگ منحطّ غربى شود، جايز نيست.

ترويج فرهنگ بيگانه در پوشش و آرايش

479 پوشيدن لباس‌هايى که از نظر دوخت يا رنگ يا غير آن تقليد و ترويج فرهنگ مهاجمِ غير مسلمان باشد، جايز نيست. و همين‌طور استفاده از زيورآلاتى که استعمال آن تقليد از فرهنگ دشمنان اسلام و مسلمين محسوب شود، جايز نيست.

ابرو برداشتن و آرايش مردان

480 در صورتى که ابرو برداشتن يا آرايش کردن مردان تشبّه مرد به زن محسوب شود و يا مفسده‌انگيز باشد و يا ترويج فرهنگ مبتذل غرب به حساب آيد، جايز نيست.

خالکوبى 

481. خالکوبى اگر ضرر معتنابهى نداشته باشد حرام نيست.

مشاهده فيلم‌هاى توهين‌كننده به مقدّسات جمهورى

482 واجب است از مشاهده فيلم‌هايى که به مقدسات جمهورى اسلامى اهانت مى‌‌کنند، اجتناب شود.

فيلم و كتاب محرك شهوت 

483 خواندن كتاب‌ها و ديدن فيلم‌هايى که  محرك شهوت باشد جايز نيست.

ديدن فيلم مبتذل

484 ديدن فيلم‌هاى مستهجن و حاوى منکرات، موجب تقويت هواهاى شيطانى نفس، تضعيف اراده و ايمان و زمينه‌ساز ترتّب مفاسد و گناهان بوده و به هيچ‌وجه جايز نيست.

تحريك شهوت با ديدن فيلم‌هاى جنسى 

485 برانگيختن شهوت توسط ديدن فيلم‌هاى جنسى جايز نيست، حتى براى زن و شوهر.

معيار حرمت قمار 

486 به‌طور كلى بازى با هر چيزى كه مكلف تشخيص دهد از آلات قمار است و يا در آن شرط بندى شود به هيچ وجه جايز نيست، و بازى با هر وسيله‌اى كه جزء آلات قمار به حساب نيايد بدون شرط بندى‌، اشكال ندارد.

پاسور

487. بازى با ابزار قمار از جمله پاسور، حتى بدون برد و باخت هم حرام است.

شطرنج

488. اگر به تشخيص مكلّف، امروزه شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده باشد، بازى با آن بدون برد و باخت اشكال ندارد.

بيليارد 

489. بازى با بيليارد اگر با برد و باخت همراه بوده و يا موجب ترتب مفاسد اخلاقى يا اجتماعى و يا همراه با محرّمى از محرّمات الهى باشد، جايز نيست.

بازديد از سايت‌هاى تبليغاتى و دريافت پول

490 اگر بازديد از سايت‌هاى تبليغاتى، ترويج فساد از قبيل نشر اكاذيب و ارائه مطالب باطله نباشد و مبلغ دريافتى بعنوان هديه باشد، بازديد از آن‌ها و دريافت مبلغ مذكور اشكال ندارد.

استفاده از ماهواره

491 آنتن‌هاى ماهواره‌اى اگرچه حکم آلات مشترک را دارد ولى چون اين وسيله براى کسى که آن را در اختيار دارد زمينه دريافت برنامه‌هاى حرام را کاملاً فراهم مى‌کند و گاهى نگهدارى آن مفاسد ديگرى را نيز در بر دارد، خريد و نگهدارى آن جايز نيست مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمى‌کند و بر تهيه و نگهدارى آن در خانهاش مفسده‌اى هم مترتّب نمى‌شود. لکن اگر در اين مورد قانونى وجود داشته باشد بايد مراعات گردد.

نصب و تعمير آنتن‌هاى ماهواره‌اى‌

492 اگر از آنتن ماهواره‌اى براى امور حرام استفاده شود که غالبا همين‌طور است و يا تعمير کننده و يا نصب کننده علم داشته باشد به اينکه کسى که قصد تهيه آنتن ماهوارهاى را دارد، براى امور حرام از آن استفاده مى‌کند، خريد و فروش و نصب قطعات و راه‌اندازى و تعمير و فروش قطعات آن جايز نيست.

سرويس‌دهى کافى‌‌نت به مشتريان

493 اگر کسى‌‌کافى‌‌نت داشته باشد با علم به اينكه مشترى از ابزارى كه در اختيار او قرار داده مى‌شود استفاده حرام مى‌کند، جايز نيست آن را در اختيار آن‌ها قرار دهد و كسب درآمد از اين طريق نيز اشكال دارد ولى در صورت شک در اينکه مشترى از آن بصورت حرام استفاده مى‌کند، اشكال ندارد.

همین فتواهای خامنه‌ای که باید بدون چون و چرا اجرا گردند به‌سادگی نشان می‌دهند که قانون در کشورهایی نظیر ایران، که مذهبیون و قوانین مذهبی حاکم است دیگر نه تنها هیچ جایی برای بحث و گفتگو بر قوانین مدنی و حقوقی جهان‌شمول باقی نمی‌گذارد، بلکه جرم نیز محسوب می‌شود.‌(محارب باخدا) پس امر، امر رهبر است و بهبر نماینده مطلق خداست و هیچ کسی و ارگانی نیز حق ندارد از او توضیح بخواهد تا چه برسد حسابرسی کند. بنابراین در ایران کنونی، قانون اساسی و دیگر قوانین و بازی‌های انتخاباتی و مجلس و غیره ابزاری هستند در خدمت رهبر و هم‌چنین سفره‌هایی برای پرخوری عوامل و عناصر آن و…

اطلاعات

این ویودی در فوریه 25, 2017 بدست در Uncategorized، سیاست فرستاده شده و با برچسب خورده.

بایگانی

فوریه 2017
د س چ پ ج ش ی
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728  

یادآوری

نشر مطالب تولیدی روشنفکر، با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است.

اعلان

مجله روشنفکر از تاریخ ۲۰۱۷/ ۰۱/ ۱۵ در قالب «دوهفته نامه» منتشر گشته و ماهی دوبار به روز می‌شود.