روشنفکر/ گاه فکرمیکنم که آسیبهای اجتماعی-فرهنگی و فروپاشی های اخلاقی و عاطفی سالهای اخیر در میهن ما یادآور صدماتی است که حملهء مغول ها (درقرن 13میلادی) به ایران وارد کرده بود. اگرچه حدود 30 سال پیش در کتاب «ملاحظاتی درتاریخ ایران» گزارشی ازهجوم ها وحملات متعدّدبه ایران و عواقب شوم آن حملات درفروپاشی مناسبات شهرنشینی و انقطاع تاریخی و فرهنگی ایران را به دست داده ام،امّاگفتگوی امروزم بادوستِ جان شیفتهام- دکنر«م.ر»- فرصتی شد تا با مراجعه به کتاب «تاریخ جهانگشای جوینی»مشابهت های این دو دوران را با وی درمیان بگذارم. دوستی که وجودش دراین«ظلمات ظالم»،شعله ای از فروتنی ها و ارزش های بربادرفتهء انسانی است-تابه وی گفته باشم که «این نیز بگذرد» و ایران ما- باردیگر-ققنوسوار از خاکسترش برخواهدخاست و …
«عطاملک جُوینی»دولتمرد،نویسنده ،ادیب و تاریخ نگاربرجسته،خود شاهد و ناظرکشتارها و قتل عام های مغولان بود.کتاب او نمونهء فاضلانه و فاخری ازنثرِ فارسی درحدود 750 سال پیش است. او در 22 اسفند 661 خورشیدی/ 12مارس 1283میلادی چشم از«دنیای دون» فروبست.
جوینی درروایتی دردانگیز،زوال علمی،فروپاشی عاطفی و انحطاط اخلاقی خراسانِ بزرگ را -که ازمراکزمهم فرهنگ و علم و اندیشه درجهان بود-چنین گزارش کرده است:
-«مدارس درس؛مندرس و عالِم علم؛مُنطَمِس[نابود]گشته وطبقهء طلبهء آن در دست لگدکوبِ حوادث پایمالِ زمانهء غدّار و روزگار مکّار شدند…هنراکنون درخاک طلب بایدکرد:
هنر اکنون همه در خاک طلب باید کرد
زآن که اندر دلِ خاکند همه پُر هنران
…اکنون بسیط زمین-عموماً-وبلادخراسان-خصوصاً-خالی شد.هر یک از ابناء السوق[افراد بی سر و پا و بی فرهنگ]در زیِّ[هیأت و لباسِ] اهل فسوق،امیری گشته و هر مزدوری دستوری[صاحب مَسندی] و هر مزوّری؛وزیری و هر مُدبری[بخت برگشته ای]؛دبیری و هر شیطانی؛نایب دیوانی …و هر خسی کسی و هر خسیسی رئیسی و هر غادری[خائن وحیله گر]؛ قادری و هر دستاربندی؛بزرگوار دانشمندی و هر جَمّالی[شتربان]از کثرت مال با جمالی و هر حَمّالی از مساعدت اقبال با فُسحتِ[شادمانی]ِ حالی…
در چنین زمانی که قحط سالِ مروّت و فتوّت باشد و روزِ بازارِ ضلالت و جهالت،اخیار[نیکان]ممتحن[محنت زده ]وخوار،و اشرار؛ممکّن[ثروتمند]و در کار.کریمِ فاضل،تافتهء دامِ محنت و لئیمِ جاهل؛یافتهء کام نعمت.هر آزادی بی زادی و هر رادی مردودی و هر عزیزی تابع هر ذلیلی به اضطرار ،و هر با تمییزی در دست هر فرومایه ای گرفتار…»*
*-تاریخ جهانگشا،به تصحیح علاّمه محمدقزوینی،ج1،انتشارات بامداد،تهران،بی تاریخ،صص3-5.
ارسالی از تارنمای علی میرفطرس