روشنفکر/ دیروز بر خلاف انتظار، در حالیکه همگی در انتظار مرگ «علی خامنهای» بودند، ناگهان خبر درگذشت «هاشمی رفسنجانی»، صفحات رسانهها را پر کرد.
آری دیروز «الهه مرگ» یکی از ستون های اصلی و راز بقا و ماندگاری یکی از خشنترین دیکتاتورهای مذهبی را از زیر خیمه جمهوری اسلامی برکشید، تا این خیمه برافراشته بر دریای خون، سستتر از قبل به سالهای آخرین خویش نزدیک شود.
و اما هاشمی این ماکیاولِ بومی- اسلامی در تمام طول سالهایی که در قدرت بود و یا از دور بر مناسبات قدرت تاثیر میگذاشت، همراه با خامنهای، همواره یکی از سرکوبگران بیرحم روشنفکران، نویسندگان و اهالی قلم بود. تاریخ به این سادگی از میراث به جایمانده از وی نخواهد گشت.
افزون برآن به همان اندازه که در سرکوب اهالی قلم نقش داشت به همان قدر نیز در تطمیع و خرید قلمهای لرزان می کوشید!. هستند کسانی که هنوز در فقدان او و در رسای او قلم میزنند و در تطهیر او از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. دقیقا با قلمهایی لرزان و خریدنی! بیخود نیست که میگویند؛ دامن قلم همواره در این خاک آلوده بوده است!
و اما او از خوششانسترین روحانیونِ «سیاس» بود که بخت آن را داشت تا بدون هیچ محاکمه و مجازات، به سرای مرگ رهسپار گردد. شانسی که هرگز نصیب صدام و قذافی نگشت!. آیا خامنهای نیز مانند او خوششانس خواهد بود؟