روشنفکر/ برگردان: حامد يوسفى/ دكتـر «لارنس بـريت» رژيم هـاى فاشـيستـى هيـتلـر (آلمـان)، موسوليـنى (ايتالـيا)، فرانكـو (اسپانـيا)، سوهارتـو (اندونزى) و بسـيارى رژيم هاى آمـريكاى لاتـيـن را مـورد بـررسـى قـرار داده و در نـهـايـت ١٤ خصـيصـه اى را كه مـعرف ايـن نظـام هاى حـكومتـى هستند به شرح زير فهرست كرده است: ١- مـلى گـرايى قـدرتمـند و مـتداوم- رژيـم هاى
فاشيسـتى به كرات از شعارها، نـمادها، نشانه ها و آوازهاى ميهن پرستـانه استفاده مى كنند. پرچم هاى مختلفـى را مى توان در تمامى نقاط مشـاهده كرد كه بـــه اهــتـــزاز درآمـــده انـــد و حــاوى پـــيـــام هـــاى ايـدئـولـوژيـك انـد. نـمـادهـاى ايـدئولـوژيـك روى لباس ها هم ديده مى شوند.
٢- تحقـير حقوق بـشر- دليل ايـن كه رژيم هاى فاشيست حقوق بشر را تحقير مى كنند و به رسميـت شـناخـتن آن را كـسـر شأن خـود مى دانـنـد، ترس از دشـمـنـان [فـرضـى] و نـيــاز بـه امـنـيـت اسـت؛ در رژيم هاى فـاشيستـى به مردم چنـين القا مـى شود كه ضـرورتهاى زمـانى و مـكانـى در شرايـط خاص مى تواند مجوزى باشد براى تعويق حقوق بشر. مردم نيزتمايل پيدامىكنند به شكل ديگرى به قضايانگاه كنند و حتى شكنجه، اعدام، قتل، حبس درازمدت زندانيان و…را مى پذيرند.
٣- سپر بـلا كردنِ مفهوم ساخـتگىِ دشمن. مـردم تحت پوشـش هيجانى شعـارى كه ضرورت اتحاد در برابر تهديد واقعى يا دروغى دشمن ايجاد كرده يكپارچه مى شوند. اين دشمن ممكن است اقليت هاى نژادى، قومـى يا ديـنى بـاشنـد يا لـيبـرال ها، كـمونـيسـت ها،سوسياليست ها، تروريست ها و …
٤- غلبـه نيروهاى نظامـى- حتى در شرايطى كـه كشور گرفتار مشكلات داخـلى فراوان است، ميزان زيادى از بودجه حكومت صرف امور نظامى مى شود و برنامـه هاى داخلى بـه فراموشى سـپرده مى شوند.سربازان و نظاميان كبكبه و دبدبه اى دارند.
٥- تـبـعـيض جـنـسـى فـراگـيـر- حـكومـت هـاى فاشيسـت ميل شديدى دارند كـه منحصراً مردسـالار باشـند. در رژيم هـاى فاشيـست نقـش هاى جنـسى سنتى استحكام بيشترى پيدامى كنند. طلاق،سقط جنيـن و هم جنس خواهى سـركوب مى شود و دولت پاسدار حريم نهاد خانواده است.
٦- كنترل شديد رسانه هاى جمعى- بعضاً دولت مستقيماً رسانه ها را كنترل مى كند، اما در ساير موارد نظارت غيـرمستقيمى بر رسـانه ها اعمال مى شود كه قـانـونـى يـا غيـرقـانـونـى اســـت. ســانـــســور، خــصـوصــاً در شـرايــط جـنگ، بـسيـار معـمول است.
٧- وسـواس امـنيـت ملى— به منظور تحريك تـــــوده هـــــا، دولـــــت فاشيستى آنها را از خطر تـهــديـد امـنـيــت مـلـى مى ترساند.
٨- تـداخـل ديـن و دولـت — در حـكـومـت هـاى فاشيست، دولت ها از دين به عنوان ابزارى براى تنظيم و كنترل افـكار عمومى استفـاده مى كنند. ادبيات و واژگان دينى به كرات در سخن گفتن ديده مى شود؛ حـتـى وقـتـى كـه اصـول اسـاسـى ديـن در تـقـابـل بـا سياست ها و رفتارهاى حكومت است.
٩- حمايت از قدرت شركت ها- نخبگان صنعتى و تجارىِ كشورهاى فاشـيست اغلب كسانى هستند كه رهبران دولتى را به قدرت رسانده اند. به اين ترتيب رابـطه سـود دوجـانـبه مـيـان بازار/حـكـومـت برقـرار مى شود.
١٠- سركوب قدرت كارگران- با توجه به اين كه قـدرت سازمـان يـافتـه كـارگران تـنـها تـهديـد واقـعى حكومت فاشيستى است، اتحاديه هاى كارگرى يا به كلى از مـيان برداشته مـى شوند يا بـه شدت سركوب مى گردند.
١١- تحقير روشنفكران و هنرمندان- دولت هاى فاشـيسـت خصومـت آشكارى بـا تحـصيلات عـاليه وآكادمـيك دارند. سانـسور و حتـى دستگيـرى براى اساتيد و دانشگاهيان مسأله غيرعادى اى نيست.
١٢- وسـواس جـرم و مـجـازات- در رژيـم هـاى فاشيست پليس اغلب قدرت نامحدودى براى مراقبت از قانون دارد. مردم در بيشتر موارد شاهد سوء رفتار پليس اند و حاضرند به خاطر ميهن پرستى آزادى هاى مدنـى را به فـراموشـى بسـپارنـد. اغلـب يك نـيروى نظامى ملى وجود دارد كه در دولت هاى فاشيست از قدرت بى حد و مرزى برخوردار است.
١٣- رفـيـق بـازى و فـسـاد فـراگـيــر- رژيـم هـاى فاشيست تقريباً همگى متكى به گروه هاى دوستى و همپالكى اى هستند كه اغلب هـمديگر را به مناسب مختل منصوب مى كنند و قدرت و اقتدار دولتى را براى حمايت از دوستان شان در برابر دادرسى ها مورد اسـتـفـاده قـرار مـى دهـنـد. سـرقـت ذخايـر و حـتـى گـنـجـيـنـه هـاى مـلـى تـوسـط رهـبـران حـكومـت در كشورهاى فاشيست امرى عادى تلقى مى شود.
١٤- انـتـخـابات فـرمـايـشـى- انـتخـابـات هـا در كـشورهـاى فاشـيسـت بعـضاً فـقط مـايه شـرمـسارى اسـت. در ســايـر مـوارد آرا بــه ضـرر اپـوزيـســيـون دسـتـكـارى مـى شـود و گـاهى حـتـى كـانـديـداهـاى اپوزيسيون به قتل مى رسند. كنترل رسانه ها نيز عامل ديگرى براى كنترل نتايج انتخابات است. دولت هاى فاشيـست نظام قضايـى را هم براى كنتـرل انتخابات مورد سوء استفاده قرار مى دهند.
از سکولاریسم نو