روشنفکر/ خلیل جبران و محمود درویش،لبنان و فلسطین/ خلیل جبران،شاعر،نویسنده،هنرمند و متفکر؛از مسیحیان مارونی لبنان،میان سالهای 1931-1883 میلادی زندگی نمود و درسن 48 سالگی بر اثر اعتیاد به الکل درمهاجرت جوانمرگ شد.او از سال 1895 همراه مادرش یه امریکا مهاجرت نموده بود.
جبران را مهمترین نماینده رمانتیک ادبیات مدرن عرب درقرن 20 میدانند. او نه تنها مشوق سبک شعر نو در ادبیات عرب بود بلکه به انتقاد شدید از تعصب و بنیادگرایی مذهبی درلبنان پرداخت.وی تا زمان مرگ مسئول ادبیات مهاجر و تبعید عرب در امریکا بود .
خلیل جبران درآثارش خواهان وحدت عشق و مرگ وخدا وشعر است. بعضی ازآثاراو مانند شعر ذیل پیرامون «درمیانه راه بودن» است.بدلیل مرگ زودرس بعضی از اعضای خانواده، عزا و ماتم در اشعار وی جای خاصی دارد .
بخش مهمی از اشعارجبران پیرامون انتقاد اجتماعی است.درشعراویک سادگی غیرمصنوعی وجود دارد که سنبل ادبیات مدرن وجوان عرب است. درجهان غرب اوابتدا به خاطر کتاب «عروس چمن» مشهورشد. در غرب وی را نیزهنرمندی نقاش میدانستند.
کتاب «پیامبر»خلیل جبران درسال 1932 درغرب مشهوریت فوق العاده ای یافت.دربعضی ازآثاراو ازسرکوب عشق وعاطفه وروابط دوستی میان نسل جوان درجامعه سنتی عرب انتقاد میگردد.درکتاب «ارواح» اوبه انتقاد از مذاهب درلبنان می نماید .در کتاب «طوفان» او خواهان آهنگ و تحول شعری در ادبیات عرب است.
به خلیل جبران در غرب لقب و عنوان فیلسوف و متفکر خاورمیانه نیز داده اند . از جمله دیگر آثار او بالهای شکسته، دیوانه، روح شورشی، و عیسی فرزند انسان، هستند. در شعرزیراوبه سرگردانی وآوراگی انسان جدید اشاره میگردد.
خانه ام میگفت کلبه را ترک مکن تاریخ ات آنجاست،
کوچه ان میگفت خیابان رادنبال کن آینده ات آنجاست،
من به هردو؛خانه وکوچه ام،گفتم نه گذشته ای دارم ونه آینده ای،
اگراینجا بمانم ماندنم رفتن است،
واگربروم رفتنم ماندن است،
فقط عشق ومرگ استاد عمل اند.
محمود درویش را مهمترین شاعرمدرن زمان حال ادبیات عرب میدانند. اومبارز آزادی وصدای خلق فلسطین وناجی زبان عربی هم لقب گرفته.درویش تجربیات آوارگی خودرابصورت خاصی به شعر درآورده.آثاروزندگی وی رابطه نزدیکی باتاریخ وطن اشغال شده اش دارند.
محمود درویش درسال 1942 در روستای جلیله درفلسطین بدنیا آمد.خانواده اش بعد ازاشغال فلسطین ابتدا به لبنان فرارکردند.وی تاسال 1961 عضوحزب کمونیست اسرائیل بود ولی درسال 1970 به مصر فرار نمود.او درشهر حیفا در اسرائیل بارها به سبب کوششهای سیاسی وادبی دستگیرشد و یا به زندان افتاد.
در شعر درویش زندگی مهاجروتبعیدی، سنبل زندگی غالب انسانهای فعلی است. موتورشعراو موضوع آوارگی و بی وطنی است. او مجبورشد که وطنی از واژهها در غربت برای خودبسازد.به وی عنوان شاعر شهادت نیز داده شده.
منبع الهام اشعار درویش ادبیات عرب و ادبیات کشورهای امریکای لاتین از جمله اشعار پاپلو نرودا هستند. درویش کوشید تا ادبیات مترقی زبان عبری اسرائیلی رانیزبه خوانندگان عرب معرفی کند. او شعرخودرا سیاسی نمیداند گرچه مورخین و منقدین ادبی به او عنوان صدای خلق فلسطین را در پایان دادند.
درشعردرویش عناصری ازادبیات فارسی و یونانی و فرهنگ مسیحی نیزدیده میشود.اودرآثارش خواهان تغیروتحول آگاهی مردم است.درپایان،شعراو جنیه های سیاسی ادبیات مسئول خودرا به جنبه های استتیک و زیباشناسانه هنری داد.
ازجمله آثارمحمود درویش- برگهای درخت زیتون- عاشقی از فلسطین- حافظه ای برای فراموشی- چرا اسب را تنها گذاشتی- یادداشت غمهای روزانه- و وطنی از واژهها- هستند. درویش جایزه ادبی آلمانی «ماریا رماک»را به عنوان صدای فلسطین دریافت نمود.