روشنفکر/ «فرزاد اسماعیلی» فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیا اخیرا طی یک سخنرانی بیان کرده: «منتظر فرمان حضرت آقا هستیم تا دشمن را در آهن پارههای خودشان مدفون کنیم»
این درحالی است که طی سالهای گذشته به کرات از این تهدیدات توخالی که نشان از ضعف و هراس داشته، از زبان برخی از سرداران و روحانیون وابسته به سپاه و ارتش شنیدهایم. چنین افاظاتی دقیقا تداعی کننده این ضربالمثلِ فارسی است: سنگ بزرگ علامت نزدن است!
افزون برآن آدمی یاد سخنان مضحک «محمد سعید الصحاف» آخرین وزیر «اطلاعرسانی و فرهنگ» صدام حسین میافتد. او درحالی که نیروهای آمریکایی با سرعت گرداگرد بغداد را محاصره کرده بودند و هیچ مقاومت جدی از سوی نیروهای حکومتی قابل مشاهده نبود، با حضور جلوی دوربین تلویزیون دولتی بغداد با آب و تاب خبر از پیروزی و انهدام نیروهای مهاجم میداد، گویی هیچ اتفاقی در چند قدمی او نیافتاده است!
اسماعیلی در ادامه میگوید: «… امروز پرواز هواپیمای رژیم صهیونیستی را در فرودگاه فلسطین میبینیم و اگر اجازه داشته باشیم میتوانیم به او اخطار دهیم…»
«ساموئل گرین ویلر بنجامین»، اولین وزیر مختار امریکا در ایران عهد قجر، در کتاب «ایران و ایرانیان» روایتی نقل میکند مبنی براینکه «فتحعلی شاه» قاجار هرگاه غضبناک میشد، شنل قرمزی بر دوش میکرد و درباریان و اهل حرم که در چابلوسی لنگه نداشتند با داد و هوار به در و دیوار زده و فریاد می کشیدند: «وال به حال اروس». این در حالی بود که ارتش روسیه تزاری در دو جنگ ویرانگر، قسمت اعظم مناطق شمالی ایران را طی دو عهدنامه «گلستان» و «ترکمانچای»،اشغال کرده و شاه قاجار عملا جرئت ابراز اندام در برابر همسایه قدرتمندِ خویش را نداشت. اما چه می شود کرد که همیشه بادمجان دور قاپ چینها، همه جا بودند و هستند.
حکایت اسماعیلی و دیگر امرا! نیز درست در همین راستا قابل تامل است. بیچاره ملتی که سردارانش! اینچنین باشند!