روشنفکر/ در طول هفته اخیر پکن و مسکو در دریای جنوبی چین که محل مناقشه برخی از کشورهای آسیایی با کشور پهناور چین است، چند رزمایش سوال برانگیز اجرا کردند.
این درحالی است که آمریکا و ناتو انتظار این را نداشتند تا ثمره نزدیکی تاکتیکی این دو قدرت هستهای، این گونه و به این سرعت به بار نشیند.
دو قدرتی که تمام کوشش خود را کردهاند تا به هرنحوی که شده برای همسایگان نه چندان قدرتمند خویش مشکلات ارضی و جغرافیایی ایجاد کنند.
اعمال سیاستِ «یک بام دو هوا» از سوی غرب با این دو قدرت توسعه طلب، باعث شده تا اندک اندک محدوده این اتحاد تاکتیکی، به سایر کشورها چون ترکیه و جمهوری اسلامی ایران نیز گسترش یابد.
ناگفته نماند که دنیا بعد از جنگ سرد، هرگز اینگونه دچار جبههبندی و سنگربندیهای آشکار نشده است. اتحاد دیکتاتوریها با ایدئولوژیهای متفاوت و حتی متنافر، صرفِ کسب منافع و یا رویارویی با دشمن مشترک، اگرچه در درازمدت قابلیت تداوم ندارد اما آنچه مسلم است عواقب زیانباری در کوتاه مدت برای صلح جهانی خواهد داشت.
افزون برآن طولانی گشتن بحران سوریه، عراق و کل خاورمیانه که بیتاثیر از این رویکرد نیست، مزید بر علت گشته تا دنیا شرایط دیگری و بحرانهای بدتری را بعد از پایان جنگ سرد، تجربه کند.
رویارویی دیکتاتورهای فزونخواه در یک طرف و کشورهای دموکراتیک و در عین حال بیمسولیت در قبال این اوضاع، از سوی دیگر، نمای سردی را جلوی دیدگان ما قرار داده است که در بلند مدت ممکن است از مرزهای جنگ سرد گذشته و حتی به جنگ گرم و چه بسا جنگ اتمی بیانجامد.
بی شک دنیای توسعهیافته در طول این سالها با نادیده گرفتن رفتارهای غیردموکراتیکِ قدرتهای توسعه طلب بزرگ و کوچک، صرفا جهت بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی، باعث قدرتمند تر شدن آنان گشته است.
با این تفاسیر، غرب باید تکلیف خود را با نظامهای دیکتاتوری به وضوح، روشن کند. مگر میشود صبح تا شام در دفاع از حقوق بشر و دموکراسی صحبت کرد و هم زمان نظامهای استبدادی را با عقد قراردادهای سنگین اقتصادی، به قوت و مکنت رساند.
آیا وقت آن نرسیده تا دنیای توسعه یافته، از سیاستهای «یک بام دو هوا»، دست بردارد و با صداقت نسبت به آینده بشریت نگاه کند؟.