روشنفکر/ آدميان اگر خرد را بشناسند و پيروی از آن كنند، زندگانی به راه ديگر افتاده، بيشتری از رنجها از ميان خواهد رفت. از راهنما گردانيدن خرد چند نتيجه بسيار گرانمايه بزرگی بدست تواند آمد كه من اينك فهرستوار در اينجا ياد میكنم:
١- اين باورها و انديشههای پريشان و پراكنده كه در مغزها جا گرفته، و اين كيشهای گوناگون كه در ميان مردمانست نابود گرديده جهان از آنها پاك خواهد شد. چنانكه گفتهايم اين كيشهای گوناگون و راههای پراكنده همه از آنجاست كه خرد را راهنما نمیگردانند. آنانكه میگويند: «اختلاف در بشر طبيعی است»، يا میگويند: «طرز تفكر هر كسی جداست» نمیفهمند. اينها جملههايی است كه نافهميده گفته شده و نافهميده به زبانها افتاده. اين گويندگان گوهر آدمی را نمیشناسند.
٢- به اين جنگها و خونريزیهای دولتها ميدان نخواهد ماند. چه ما اين نيز گفتهايم كه برای زيست تودهها و رفتار آنها با يكديگر هم ، راه بخردانه روشنی است: جدايی ميانه تودهها بيش از جدايی ميانه خاندانها نيست. تودهها توانند با يكديگر چنان زيند كه خاندانها میزيند. دولتها توانند همچون يكهها، دو سخنیها و كشاكشهای خود را با دست دادگاه و داوری به پايان رسانند و هيچگاه نيازی به جنگ نيست. از ديده خرد بايد جنگ را با بدیها كرد.
٣- زندگی بسيار آسان گرديده آدميان توانند از آسايش و خوشی نيك بهرهمند شوند. سختی زندگانی امروز، بيش از همه، از آنست كه معنی راست زندگانی فهميده نشده و يك آيين بخردانهای در ميان نيست. امروز هياهو در جهان پيچيده : «زندگاني نبرد است»، و همين مايه سختی روزافزون زندگانی گرديده، و ما چنانكه بارها باز نمودهايم اين هياهو غلطست و خرد و فهم از آن بيزار میباشد. آدميان را به نبرد نيازی نيست و زندگانی نيز نبرد نمیباشد.
٤- جهان آباد، و روی زمين سبز و خرم ، و خوراك و نوشاك و پوشاك و ديگر نيازمنديهای زندگی بسيار فراوان تواند بود. با اين پيشرفت دانشها، و با اين افزارهای نوينی كه بدست آمده، اگر به آيين بخردانه زيسته شود، هر آينه جهان رنگ ديگری به خود تواند گرفت.
ساليان دراز است كه در جهان جنبشهايی پديدار است در راه اينكه زندگانی آدميان بهتر گردد و اين رنجها و گرفتاریها كه امروز در جهانست كم باشد و آدميان كه به اين جهان میآيند و هر يكی پنجاه سال و شصت سال زيسته درمیگذرند از خوشیهای زندگی نيك برخوردار گردند. اين جنبشها از اروپا و آمريكا برخاسته به آسيا نيز رسيده، در همه جا تكان و هياهو برپاست. در اروپا و آمريكا انجمنهای بزرگ «بين المللی» برپا می گردد و كوششهای فراوان می رود. يكی از آرزوهای بزرگ آنست كه جلوی جنگ گرفته شود واين گرفتاری بزرگ كه رفته رفته به اندازه گزند و آسيبش افزوده و امروز بيم ويرانی جهان میرود ازميان برخيزد.
اين جنبشها و كوششها همه نيك است ولی آنچه ما میدانيم برای نيكی جهان بهترين راه همانست كه به خردهای مردم تكان دهيم. مردم را بيدار گردانيده آنان را به شناختن خرد و پيروی از آن واداريم. اين راه نه تنها بهتراست چنانكه گفتم يگانه راه می باشد. دوباره می گوييم يگانه چيزی كه خدا به آدميان داده و شناسنده نيك و بد و راست و كج می باشد، خردهای ايشانست. امروز در جهان نبردهای بسياري میرود. تودهها باهم در نبردند، شرقيان با غربيان در نبردند، بیچيزان با چيزداران درنبردند، دانشها با نادانيها درنبردند، اين همه نبردها می رود و يكي از آنها نبرد خردها با بی خردی هاست.
اين نبرد از پيش در ميان بوده ولی با كندی بسيار، و اكنون ما آنرا بسيار تند گردانيدهايم و پيش می بريم. روشنتر گويم: ما درفشدار اين نبرد خردها با بی خردیها میباشيم و نيكي جهان را جز از اين راه نمیدانيم. میدانم كسانی خواهند گفت: اين گفته ها همه راست، ولی آيا شدنی است كه مردمان در زندگانی خرد را راهنما گردانند؟! آيا اين كار شدنيست؟!
راستی هم جای دشوار گفتگو اينجاست. اينجاست كه به گفته عاميان آب بيشتر برمیدارد. بسيار از خوانندگان ناشدنی خواهند شمرد كه مردمان در سراسر زندگانی خرد را راهنما گردانند. ولی ما آن را ناشدنی نمیشناسيم و هيچ جلوگيری در ميان نمیبينيم. چرا نتواند بود كه آدميان از خردهای خود پيروی نمايند؟ باز می پرسيم: چرا نتواند بود؟
شما از راه دانش بياييد، آيا چه جلوگيری در ميانست؟ ما اين را روشن گردانيدهايم كه آدمي دارای دو گوهر می باشد. گوهر جان با هوسها و آز و خودخواهی و ديگر بديها، گوهر روان با خرد و فهم و نيكخواهی و اندوه خواری و آبادي دوستی و آميغ پژوهی و ديگر نيكیها. پس چه شده كه آن گوهر كارگر باشد و اين گوهر نباشد؟! چه شده كه آدمی ناچار باشد تنها از سرشت جانی خود پيروی نمايد؟! ما خود گفتيم كه اگر آدمی به سر خود باشد(فرهنگي نبيند) سرشت جانی او چيرگي خواهد كرد. ولی سخن درآنست كه مردمان به سرخود نباشند. سخن در آنست كه يك فرهنگ ور جاوند همگانی در ميان باشد. يا اگر خواستيد از راه تاريخ و آزمايشهای تاريخی بياييد، باز میپرسيم چه جلوگيری درميانست؟ تاريخ نيك نشان مي دهد كه آدميان از روزي كه به روي زمين پيدا شده اند، هميشه رو به سوي بهتري داشته اند و هر زمان گام ديگر در راه پيشرفت برداشتهاند. اكنون اين نيز گامي در راه پيشرفت باشد. ميگويند: چرا چنين كاري تا كنون نبوده است؟ ميگويم بسياري چيزهاست كه تاكنون نبوده است و پس از اين خواهد بود…