روشنفکر/ عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور دولت روحانی، روز جمعه، پنجم شهریور ۱۳۹۵، اعلامکرد که بودجه نفت دیگر نیازگوی استانها نیست.
افت بهای نفت در سالهای اخیر، باعث شده که جمهوری اسلامی با کاهش درآمدهای ارزی، با بحرانی بی سابقه روبرو گردد.
این در حالی است که رحمانی فضلی در سال ۹۱ علنا اعلام کرده بود: ایران دچار خشکسالی اقتصادی شده است.
با این وجود این سوال برای هر آدم منصفی پیش میآید که چطور مملکتی با این همه سرمایه طبیعی و منابع انسانی غنی، باید بواسطه جهل مفرط حاکمانش، به کشوری تبدیل گردد که مسولانش نیز اعتراف میکنند که دچار خشکسالی اقتصادی گشته است.
افزون بر آن حزب الله لبنان، بشار اسد و هرگونه تروریست خطرناک، در گوشه گوشه دنیا از خوان سفره این ملت، به حیات خویش ادامه میدهند.
براستی مردم ایران در کدام طرف این معادله مجهول ایستادهاند؟ و آیا تداوم حکومت اسلامی به نابودی این سرزمین با تمام آرزوهایش نخواهد انجامید؟
ناگفته نماند نزدیک به نیم قرن (۳۸سال) از آغاز استقرار جمهوری اسلامی میگذرد، و ما در طول این سالها بارها شنیدهایم که مراحل توسعه متوازن و بهبود ساختارهای اقتصادی یک کشور، کار یک سال و دو سال نیست!
آقایان! کار از یک سال، دو سال و ده سال گذشته، صحبت از نیم قرن است!. شاید دوستان مروجِِ توسعه قطرهای به سبک و سیاق جمهوری اسلامی، براین باورند که باید یکی دو قرن دیگر به حاکمان اسلامی فرصت داد تا شاید کارگرانش بواسطه طلب حقوق معوقه خود در سدههای آینده، شلاق نخورند و تنها به فقر و مرگِ تدریجیِ آرزوهای خویش محکوم گردند. باور کنید که ایران در لحظه مرگ ایستاده و هیچ افق روشنی برای آن متصور نیست!
برای نگارنده جای تعجب است که چطور برخی هنوز بر استمرار این رویکرد اصرار دارند! به باور صاحب این قلم، مطرح کنندگان این باور، به رغم اینکه در مراتب سیاسی قدرت، نقش مستقیمی ندارند، گناهشان از عاملان رسمی حاکمیت، کمتر نیست!
و درتعجبم، چنین افرادی که فرصت برای بقای فقر و جهل و نابودی ایران میآفرینند، چگونه آسوده سر بر بالین مینهند! و چطور هر روز در چشمان فرزندان و یا دوستان و آشنایان خود مینگرند؟