روشنفکر/ سخنان اخیر سخنگوی وزارت خارجه امریکا در باره پرداخت ۴۰۰ میلیون دلار باج به جمهوری اسلامی برای آزادی شهروندان ایرانی- امریکایی، از آن بیاناتی است که آدمی را در حیرت فرو میبرد. وی در گفتگو با شبکه خبری بی بی سی بیان میکند: «۴۰۰ میلیون دلاری که به ایران داده شده، پول خود این کشور بوده است که در هر صورت این پول ازطریق دادگاه لاهه به ایران می رسید./ما پرداخت این 400 میلیون دلار را به تعویق انداختیم تا وقتی که چهار شهروند آمریکایی از ایران خارج شوند و صحیح و سالم به سمت آمریکا در حرکت باشند.»
این در حالی است که بیش از ۳۸ سال از آغاز استقرار جمهوری اسلامی گذشته و حاکمان ایرانی سالها بود که با مطرح کردن درخواست مطالبات مالی مربوط به این پرونده، هیچگاه نتوانسته بودند به کوچکترین موفقیتی جهت اخذ مبلغ مورد نظر، دست یابند.
اما سوال اساسی این است که چطور در طی مذاکرات هستهای و آزادی برخی از ایرانیان دو تابعیتی، شاهد پرداخت این مبلغ میگردیم؟
آیا غیر این است که که دولت امریکا در جریان یک گروگان گیری هدفمند و سازمان یافته، جهت باجگیری به خفتی مثال زدنی تن داده است؟
اتفاقا بعداز آزادی گروگانهای دو تابعیتی شاهد آنیم که جمهوری اسلامی نه تنها به سرعقل نیامده بلکه با سوءاستفاده از بیمسولیتیِ دولت اوباما، جریتر گشته و تعداد دیگری از شهروندان دو تابعیتی را به بهانههای واهی و دروغین به گروگان گرفته است،
گویا حاکمان وقت ایران، به خوبی فهمیدهاند که از اوباما و همپیمانانش در برخود قاطع با این رویکرد غیراخلاقی، بخاری متصاعد نخواهد گشت.
اوباما که قبلا به اثبات رسانده بود که «با ما» نیست و «با اونا»ست، میخواهد هرچه زودتر با خیر و خوشی کاخ سفید را ترک کرده و به زعم خویش با کارنامهای سفید با قدرت وداع کند. غافل از اینکه سیاست های غلط او نسبت به ایران و منطقه، موجب شده تا خاورمیانه در دریای خون شناور گردد.
اما آنچه که این مساله را بغرنجتر میکند، این است که دنیای توسعه یافته تا کی باید در برابر گروگانگیریهای دولتی از سوی جمهوری اسلامی و سایر دیکتاتوریهای موجود در جهان، تن به مماشات دهد؟