مجله روشنفکر

مجله روشنفکر جایی برای ژرف اندیشیدن

«هنری دیوید ثرو» : حکومتی بهتر است که کمتر حکومت کند

 

220px-Henry_David_Thoreau_2

 

روشنفکر/ برگردان: غلامعلی کشانی/ هنری ديويد ثرو (متولد 12 ژوئيه 1817 ، كنكورد، ماساچوستز، آمريكا – درگذشت 6 مه 1862 ، كنكورد) مقاله نويس آمريكایی ، شاعر و فيلسوف عملی، به خاطر زندگی بر اساس نظريه های استعلا گرائی شهود‌ی كه در شاهكارش « والدن»1854 ثبت شده است و طرفدار‌ی شديدش از آزاد‌ی های مدنی كه در مقاله « نافرماني مدنی » 1849 مكتوب شده، شهرت دارد. شخصیت های بزرگی چون «گاندی»، «تولستوی» و…و «لوترکینگ» تحت تاثیر مقاله «نافرمانی مدنی» وی بودند. آنچه در پیش رو می آید چکیده ای از زندگی اوست که در دانشنامه بریتانیکا درج شده است. برگردان این نوشتار  توسط «غلامعلی کشانی» به انجام رسیده است.

اوان زندگي

«ثرو» در 1817 در كنكورد ماساچوستز، بدنيا آمد. خانواده اش با وجود اينكه يك سال بعد از آن شهر رفتند، اما در 1823 بازگشته و دوباره در آنجا ساكن شدند. پس از رسيدن به بزرگسالي با وجود اينكه نسبت به ماندن در روستا دچار ترديد شده بود، محيط روستايي هنوز دنياي اصلي او را تشكيل مي داد، چرا كه هرگز در مورد آرايه ي زيباي جنگل ها، نهرها و مرغزارهايش به ترديد نيافتاده بود. از خانواده اش اطلاع زيادي در دسترس نيست. اما خود وي سومين فرزند كاسب خرده پاي كم درآمدي بنام » جان ثرو» و همسر شلوغ و پرحرفش » سينتيا دونبار ثرو» بود. والدينش در 1828 او را به مدرسه كنكورد فرستادند. در آنجا معلمينش را تحت تأثير قرار داد و به همين خاطر اجازه يافت خود را براي كالج آماده كند. بدنبال پايان مدرسه در 1833 وارد هاروارد شد. در هاروارد دانشجوي خوبي بود، اما نسبت به نظام نمره اي بي اعتنا. در مقابل ترجيح مي داد كه از كتابخانه براي رسيدن به اهداف خود استفاده كند. پس از اتمام دبيرستان با نمرات متوسط در سال 1837، به جستجوي شغل آموزگاري پرداخت و در دبيرستان قديمي خود در كنكورد همين شغل را يافت. اما چون اصولاً اهل انضباط نبود، پس از دو هفته كار پرتنش استعفا داد. بدنبال آن در مغازه مدادسازي پدر مشغول بكار شد. در ژوئن 1838 به اتفاق برادرش جان، مدرسه ي كوچكي تأسيس كرد. اما اين مدرسه برغم كيفيت پيشرفته اش فقط 3 سال بكار ادامه داد و پس از بيماري جان تعطيل شد.

در سال 1838 به همراه برادرش جان به سفري با قايق پاروئي بر روي رودخانه هاي كنكورد و مريماك اقدام كرد. اين سفر به او ثابت كرد كه نبايد مدير مدرسه، بلكه بايد شاعر طبيعت باشد. از آغاز دهه ي 1840 حرفه شاعري را پيشه كرد. وي تلاش داشت تا درين حرفه باقي بماند ودر سراسر دهه 1840 نيز در اين هدف موفق بود، اما در دهه ي1850 دچار ترديد در ادامه كار شد.

دوستي با امرسون: ورود وي بدنياي نويسندگي بصورتي كاملاً تصادفي بدون مشكل انجام گرفت، چرا كه در سايه ي دلنواز تأثيرپذيري از مقاله نويس و شاعري بنام رالف والدو امرسون قرارگرفت. امرسون در سال دوم تحصيل ثرو در هاروارد، در كنكورد ساكن شده بود. تا پائيز 1837دوستي تازه ي آنان درحال عمق يابي بود. امرسون در وي سالكي حقيقي مي ديد- بدين معني كه اتكاء بنفس امرسوني در او چنان قوي بود كه مي توانست او را مستقل از امرسون و ديگران حفظ كند. ثرو در امرسون يك مرشد، يك پدر ويك دوست مي ديد.

امرسون با جذبه ي خود ديگراني را نيز به كنكورد جذب كرد. تعالي گرايي نيوانگلندي برخلاف پيش بيني ها و تأييدات عجولانه آنان پديد آمد و رشد كرد. با نگاهي به گذشته، اين ديدگاه يكي از مهمترين جنبش هاي ادبي آمريكاي قرن 19 با حداقل دو نويسنده تراز جهاني همچون ثرو و امرسون بود كه تاكنون عرضه داشته بود.تعالي گرايي نيوانگلندي در اساس، رومانتيسم را با اصلاح طلبي تركيب مي كرد. فرد را به توده ها ، عاطفه را به خرد، و طبيعت را به انسان ترجيح مي داد. مي پذيرفت كه كسب دانايي دو راه دارد: از طريق حس و از طريق كشف و شهود، اما تأكيد مي كرد كه كشف وشهود، تعليم را تعالي مي بخشد. به همين ترتيب مي پذيرفت كه ماده و روح هردو وجود دارند، اما تأكيد مي كرد كه واقعيت روح، واقعيت ماده را تعالي مي بخشد. براي اصلاح گري تقلا مي كرد و با اين وجود اصرار داشت كه اصلاح واقعي با فرد آغاز مي شود، نه با گروه و تشكيلات.

زندگي ادبي

اميد «ثرو» به شاعر شدن، با دوستي امرسون نه تنها منطقي مي نمود، بلكه ممكن نيز بنظر مي رسيد. در اواخر 1837 ، به پيشنهاد امرسون شروع به نوشتن و نگهداري خاطرات روزانه اي كرد كه قبل از وارد كردن آخرين دست نوشته هاي نامرتبش در دو ماه قبل از مرگ ، به هزاران صفحه رسيده بود. كمي بعد از شروع اين كار، برخي از مقالات قديمي دوران دانشكده را ويرايش كرد و مطالب جديد و بهتري را نيز به رشته تحرير در آورد. چندين سال اشعاري سرود كه كم هم نيستند. شهود گرايان به رهبري امرسون دست به انتشار نشريه اي بنام » دايال” زدند. شماره آغازين بتاريخ ژوئيه 1840 حاوي شعر» همدردي» و مقاله ي كوتاه ثرو در مورد شاعري رومي بنام اولوس پرسيوس فلاكوس بود.

دايال بيشتر اشعار ثرو را چاپ كرد و بعدها در ژوئيه 1842 ، اولين مقاله از نوشته هاي طبيعت شناسانه وي بنام» تاريخ طبيعي ماساچوستز» را منتشر كرد. اين مقاله با وجودي كه خود را بعنوان بررسي كتاب وانمود مي كرد، نشان داد كه طبيعي داني متفاوت در آستانه ظهور است. پس از آن غزليات بيشتري از وي منتشر شد كه بهترين آنها اشعاري از قبيل » بسوي ميدن در شرق » بودند. بدنبال اين اشعار، مقاله طبيعت شناسانه ي ديگري از وي بنام » پياده روي زمستاني» بچاپ رسيد كه بسيار دقيق و عالمانه بود. دايال با شماره آوريل 1844 تعطيل شد. اما قبل از تعطيلي به ثرو فرصت داد تا نوشتارهاي مختلفي را بچاپ برساند كه نمونه شان را هيچ نشريه ي ديگري تا آنزمان منتشر نكرده بود.

در 1840 دلباخته بانويي جذاب به نام » الن سه وال » شد كه مسافرتي به كنكورد كرده بود . به او پيشنهاد ازدواج داد. وي پيشنهاد ثرو را پذيرفت. اما الن به اصرار والدينش به سرعت نامزدي را بر هم زد. اين بود كه ثرو تا آخر عمر مجرد باقي ماند. وي در طي دو دوره 1843-1841 و 48-1847 بيشتر در منزل امرسون بسربرد.

با وجود مهماندوستي و رفاقت امرسون با وي، ثرو بتدريج بي تاب مي شد. وضعيتش با غم مرگ برادرش جان در 1842 بعلت كزاز ناشي از بريدگي انگشت، بدترشد. در جزيره استيتن در خانه ي برادر امرسون بعنوان معلم اقامت گزيد و همزمان، براي ارتباط با بازار ادبي نيويورك تلاش كرد. اما فعاليت هاي ادبي اش با بي تفاوتي روبرو شد واقداماتش براي فتح نيويورك ناكام ماند. وي با اثبات مجدد بي ميلي خود به زندگي شهري و نااميدي اش از شكست، در اواخر 1843 به موطن خود كنكورد بازگشت.

حركت به آبگير والدن

بارديگر به مدادسازي و تراش مغز مداد بعنوان حرفه مي پردازد. در اوايل 1845، بيشتر از هر وقت ديگري، بي تابي نشان مي داد، تا زمانيكه تصميم گرفت فكر يكي از همكلاسي هاي خود در هاروارد را عملي كند كه زماني كلبه اي در كنار رودخانه ساخته بود تا بتواند در آن به استراحت و مطالعه بپردازد. لذا او نيز در بهار همان سال نقطه اي را دركنار آبگير والدن نشان كرد كه در 3 كيلومتري كنكورد و در املاك امرسون قرار داشت.

اوائل بهار 1845 ، ثرو در سن27 سالگي شروع به انداختن درختهاي بلند كاج و صنوبر براي پي ريزي خانه اش در ساحل آبگير والدن كرد. از همان ابتدا، اين حركت به او رضايتي عميق بخشيد. همين كه در خانه ساكن شد، خوراكش را اكثراً به ميوه ها و سبزيجات وحشي اطراف خود و لوبياهايي كه مي كاشت و وجين مي كرد، محدود ساخت. در مواقعي كه سرگرم وجين لوبيا، حفاظت كرت ها از دست سنجاب هاي گرسنه، يا مشغول ماهيگيري، شنا و پاروزني نبود، ساعاتي طولاني را به مشاهده و ثبت گياهان و جانوران محلي، مطالعه كتاب و نوشتن كتابي بنام » هفته اي بر روي رودخانه هاي مريماك و كنكورد » (1849)مي گذراند و نيز يادداشت هاي روزانه خود را تكميل مي كرد كه بعدها ويرايش شدند ودر داخل» والدن» جا گرفتند. زماني طولاني را نيز صرف » تأمل و  تأني (meditation)” مي كرد.» والدن يا زندگي در جنگل “(1845)كه از درون همين سير آفاق و انفسي بيرون آمد، رشته مقالات 18 گانه اي است كه تجربه وي را براي زندگي ساده و تلاش در تنظيم وقت آزاد جهت تفريح و فراغت تشريح مي كند. چندين مقاله ي آن، ديدگاه اوليه ي ثرو را در مورد معناي كار و فراغت ارائه مي دهند و تجربه اش را در زمينه ي ساده ترين و خود بسنده ترين اشكال زندگي معرفي مي كنند. در حاليكه مقالات ديگر، واقعيت هاي مختلف زندگي در آبگير والدن را شرح مي دهند: همدلي وي با حيوانات كوچكي كه با آنها تماس برقرار كرده، آواي جنگل، رايحه ي طبيعت، و نگاه به جنگل و آب در فصول مختلف، موسيقي باد در سيم هاي تلگراف. در واقع، در باقي مقالات با گزارش هاي هر روزه ي خود از آبگير والدن، شادي خود را ازين نشان مي دهد كه نحوه ي ابراز عشق خود به حداكثر ساده زيستي و خودبسندگي را فرا گرفته و اين علاقه را توانسته ارضاء كند. آن چيزي كه به كتاب اعتبار مي بخشد شرح روزمره ي گذران زندگي در والدن است. بعلاوه، توانايي استفاده ي ثرو از سبكي روشن، صريح، اما جذاب، توانسته است سطح كتاب را تا حد يك متن كلاسيك ادبي ارتقاء دهد.

ثرو مدت دو سال در آنجا ماند (47-1845). در تابستان 47 امرسون ازو دعوت كرد تا با همسر و فرزندانش زندگي كند، چرا كه قصد داشت به سفر اروپا برود. ثرو پذيرفت. در سپتامبر 1847 كلبه خود را براي هميشه ترك گفت. در ميانه اقامتش در والدن، ثرو شبي را در زندان گذراند. شبي بود در ژوئيه 1846 كه با كلانتر و مأمور مالياتي بنام سام استپلز درگير بحثي شد. سام ازو با خوشرويي و متانت خواست كه ماليات سرانه خود راكه سالها نپرداخته بپردازد. وي ازين كار سرباز زد و سام نيز اورا زنداني كرد. صبح روز بعد زني كه هنوز هم ناشناس باقي مانده است- شايد عمه اش ماريا- ماليات را مي پردازد. ثرو با بي ميلي از زندان بيرون آمد. كاري را كه قبل از زندان رفتن قرار بود انجام دهد، انجام داد و سپس فوراً بسراغ چيدن زغال اخته در بيشه اي رفت. اما دريافت كه تنها يك شب براي درس آموزي كافيست.آن شب آموخت كه نمي تواند از دولتي حمايت كند كه بردگي را تأئيد و جنگي تجاوزكارانه را به مكزيك تحميل مي كند. دفاع او از وجدان شخصي و فردي در مقابل مصلحت انديشي اكثريت بخوبي در مشهورترين مقاله اش » نافرماني مدني » تبيين شده است كه در ماه مه 1849 بچاپ رسيد. طبيعتاً به اين كتاب بي توجهي شد. اما پايان قرن نوزدهم، دوران آغاز درك مباحث آن بود و در ميانه قرن بيستم بود كه مخاطبين مشتاقي بدست آورد.

براي بسياري از مردم، پيامش هنوز بجا و زنده است: قانوني فراتر از قانون مدني وجود دارد. مي بايد حتي با وجود تحمل مجازات تخطي از قانون مدني، از قانون برتر پيروي كرد. نتيجه اين كه : تحت حاكميت دولتي كه بدون انصاف، هركسي را بزندان مي اندازد، خانه حقيقي انسان منصف نيز در زندان است .

دوران بعدي زندگي و كارهاي وي : هنگامي كه ثرو والدن را ترك گفت،از اوج فعاليت هاي خود افول كرد وبخش اعظم فروغ زندگيش رو به خاموشي نهاد. شهودگرايي وي، هنگاميكه بخاطر بي پولي، به شغل نقشه برداري رو آورد كمرنگ و ضعيف شد. نمونه هاي گياهي را براي خود و نمونه هاي خزندگان را براي هاروارد گردآوري مي كرد و يادداشت هايي كوتاه ازين مشاهدات و جستجوها برمي داشت و آنها را نزد خود حفظ مي كرد. همسايگانش دراين دوران وي را فردي شريف كه كارش نقشه برداري بود مي شناختند. همزمان وقت بيشتري را روي شغل خانوادگي صرف مي كرد و پس از مرگ پدر اين شغل را بطور كامل در دست گرفت. طي سفرهايي در جنگل مين، دماغه ي كاد و كانادا به سياحت پرداخت و از آن سفرها بعنوان ماده ي خام سه رشته مقاله بنام هاي » كتادن- زيك و جنگل مين » در مجله ي اتحاد در 1848، » گردش تا كانادا » در ماهنامه ي پوتنام در 1853 ، و » دماغه ي كاد » در پوتنام در 1855، استفاده كرد. اين كارها نشانه ي ميل ثرو به زندگي در فضاي باز وتحسين محيط طبيعي بود كه مدتهاي دراز بر روحش مسلط بود. هر قدر كه استعلا گرايي شهودي در ثرو افت مي كرد، فعاليتش در صحنه ي اجتماعي شدت مي گرفت و بالاتر از همه ، بتدريج در حال تبديل به يك فعال پرو پا قرص ضد بردگي بود. وي بيشتر از هر كسي در كنكورد، به فرار بردگان به شمال با شيوه اي كه اصطلاحاً راه آهن زيرزميني نام داشت سرعت بخشيد. وي با سخنراني خود تحت عنوان » بردگي در ماساچوست» در 1854 بعنوان شديدترين ادعانامه خود بر عليه بردگي به سخنراني و نوشتن پرداخت. در رفتار جان براون(مبارز سفيد پوست ضد بردگي) ، چهره اي پدرانه يافت كه نيمرخ امرسون درمقايسه با وي تصويري كمرنگ و ضعيف بنظر مي رسيد. اين كهنه پرست پير آتشين مزاج، تبديل به اسوه ي ثرو گرديد. بعدها هنگامي كه حمله ي براون به هارپرز فري شكست خورد و او را به دار آويختند، ثرو دچار آنچنان شوك رواني اي شد كه احتمالاً مرگ او را تسريع كرد. وي در 1862 ظاهراً در اثر بيماري سل درگذشت.

ارزيابي

تا آنجا كه مي توان ديد، زندگي ثرو سراسر شكست ونوميدي بوده است. همسايگانش با او انسي آميخته با تحقير داشتند. براي چاپ » هفته اي بر روي … » مي بايد پول مي پرداخت، در حاليكه فقط 220 نسخه فروخته شد و ناشران 700 نسخه ي باقي را جلوي در خانه اش خالي كردند. » والدن» (دومين وآخرين كتاب چاپ شده در دوران حياتش) بد اقبالي كمتري داشت ولي آن هم پنج سالي طول كشيد تا 2000 نسخه اش بفروش رود. با اين وجود ثرو در حال حاضر، هم بعنوان نويسنده ي كلاسيك آمريكا و هم بمنزله ي قهرمان فرهنگي كشور خود بشمار مي آيد. تجليلي كه درين دوران ازو مي شود ناشي از قوت نظريات اصلي وي وقلم شفاف ، صريح و برانگيزنده ي او در تبيين اين نظريات

مي باشد. دو اقدام نمادين وي، يعني اقامت دوساله در كلبه اي در آبگير والدن و گذراندن شبي در زندان بخاطر نافرماني مدني، نمايشگر اجراي عملي اصول استعلاگرايي نيوانگلندي درميان ديگر مردمان بود، اصولي كه توسط دوست و همكارش امرسون تبيين شده بودند. ثرو در كارهايش قبل از هر چيز نگران امكانات فرهنگي- انساني بود كه توسط محيط طبيعي آمريكا فراهم گشته بود. وي ديدگاه هايي را كه از ادبيات رمانتيك معاصر آن دوران گرد آمده بود به نحوي تنظيم واقتباس مي كرد تا آزاده خواهي وفردگرايي آمريكايي را فراتر از فضاهاي سياسي ومذهبي به عرصه هاي اجتماعي و شخصي نيز گسترش دهد. از ديد وي آن گونه زندگي كه انسانها به منزله ي زندگي موفق قبول دارند و تحسينش مي كنند، همه چيز است جز همان يك چيز! ثرو در » والدن» سوالي مي پرسد كه مثال آن، پاسخ آن پرسش نيز هست:«چرا بايد در مورد هر نوع زندگي، به بهاي انواع ديگر آن، اغراق كنيم؟ »

در يك جامعه ي بازار مدار، محافظه كار و مصلحت انديش كه بسرعت در حال تحول شهرنشيني وصنعتي شدن است، وي به «حق ِ داشتن فرهنگ خصوصي » يعني زندگي ِ فردي ِ بر پايه ي اصول دروني، پاي مي فشرد. او براي تمامي انسانها خواستار آزادي پيروي از سبك هاي يگانه و منحصر بفرد زندگي بود تا بتوانند خود، شعر زندگي خود را بسرايند و آن را همچون پديده اي هنري به پايان رسانند. در جامعه اي بي قرار و در حال گسترش كه عمل زده است، وي فايده و ارزش فراغت، تأمل و تأني، و همزيستي با طبيعت و درك موزون آن را به نمايش مي گذارد. ثرو پايه گذار سنت طبيعت نگاري اي بود كه بعدها توسط آمريكايياني همچون جان بوروز و جان موئير تكامل يافت و مطالعه ي پيشتازانه وي بر روي استفاده هاي انسان از طبيعت، عميقاً بنتون مك كايه و لوئي مامفورد را تحت تأثير قرار داد. از همه مهمتر اينكه زندگيش كه بشكل كاملي در نوشته هايش تشريح شده است، تأثير فراگيري بر ديگران داشته است، بدين علت كه نمونه اي از قهرماني اخلاقي و جستجوي پيگيرانه براي يافتن بعدي روحاني در زندگي آمريكايي بود.

برگرفته از کتاب نافرمانی مدنی

اطلاعات

این ویودی در ژوئیه 13, 2016 بدست در Uncategorized، اندیشه، تاریخ فرستاده شده و با برچسب خورده.

بایگانی

ژوئیه 2016
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031

یادآوری

نشر مطالب تولیدی روشنفکر، با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است.

اعلان

مجله روشنفکر از تاریخ ۲۰۱۷/ ۰۱/ ۱۵ در قالب «دوهفته نامه» منتشر گشته و ماهی دوبار به روز می‌شود.
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: