روشنفکر/«احمدکسروی»(۱۳۲۴-۱۲۶۹) یکی از برجسته ترین روشنفکران ایرانی است که بیش از همه، در تولید مفاهیم متنوع و ترویج جدایی دین از سیاست، در تاریخ اندیشه سیاسیِ ایرانِ معاصر، کوشیده است. نقد بیباکانه سنت های دینی و به تعبیری ترویج سکولاریسم یا لائیسیته، از او چهرهای ساخته که بدون مطالعه آثار وی، نمیتوان این دو مولفه یاد شده را،در بستر تاریخ ایران،بهدرستی ارزیابی کرد. افزون برآن، گستره افکار و اندیشه هایش، بیش از آنکه تصور شود،از وسعت عجیبی برخوردار است. از زبان شناسی گرفته تا تحلیل مکاتب سیاسی و ده ها مقوله دیگر، در بستر تفکرات او گسترده شدهاند. برخی چون «عباس میلانی» او را «شهید ایران مدرن در راه عقلانیت می دانند». عاقبت انتقادات تند، صریح و در عینحال مستدل او، سبب شد تا جزم اندیشان مذهبی وی را به طرز وحشتناکی به قتل رسانند. به دیگر سخن روشنفکر کشیِ سیستماتیک در ایران معاصر با قتل او از جانب فدائیان اسلام، شکل بارزی به خود گرفت که تا به اکنون نیز ادامه دارد. ازاینرو تارنمای روشنفکر هرازگاهی سعی می کند مطالب کوتاهی از زوایای فکریِ این روشنفکرِ پیشرو را، به قلم خودش، به خوانندگان ارایه نماید. نوشتار پیشرو از مجموعه نوشتارهای «راه سیاست» به قلم احمد کسروی انتخاب شده است و بدون اینکه در انشای آن دستی برده شود، به حضورتان ارائه می گردد.
ما از سوسياليستی دور نيستيم
جای گفتگو نيست كه جنبشی كه ايران نياز داشت بايستی بنياد آن نبرد با گمراهيهای كيشی و ديگر بدآموزيهای كهن و نو باشد، كه هم توده را از پراكندگيها كه دچارند باز رهاند و همه را بيك راه كشاند، و هم زمينه برای پيشرفت آموزاكهای نيك و ارجمند و رواج دانشها و هنرهاي اروپايی آماده گرداند. اين جای گفتگو نيست. ليكن در همان حال ما بچاره جوييهای اقتصادی هم نيازمنديم و بايستی در آن باره هم كوششهايی كرده شود.
در ايران اگر باندازه اروپا كارخانه و كارگر نيست بجای آنها مليونها روستاييان بدبخت هست كه رنجبران اين كشورند و در زير فشارهای سخت بسر ميبرند. اگر باندازه اروپا سرمايه داران گردنكش نيستند، صدهزارها مفتخواران هستند كه همچون زالو خون توده بينوا را ميمكند و از پا مياندازند.
پيداست كه بايستي باينها نيز چاره جويی شود. باز پيداست كه در اين چاره جوييها ما بايستی بانديشه های سوسياليستی نزديكتر شويم.
چيزيكه هست ما در اين باره هم چشم بسته پيروی نكرده ايم. بلكه هيچگاه پيروی نخواسته ايم. ما آيينی داشته ايم كه بنياد آن بديده گرفتن سود و زيان زندگانی و پيروی كردن از فهم و خرد ميباشد، و آن آيين در زمينه اقتصاد، در بسيار چيزها با انديشه هايی سوسياليستی يكسان درآمده.
بنيادگزاران سوسياليزم مردان پاكدل و نيكخواه بوده نيكی جهان را خواسته اند. پايه انديشه های آنها دلسوزی به بينوايان و بازگردانيدن زندگانی بيك راه بهتر و شاينده تر بوده. اينست بما بسيار نزديك بودهاند و جای خشنوديست كه رنجهای آنان هدر نرفته و امروز ديده ميشود جهان بتندی بسوی سوسياليزم روانست. در خود انگلستان حزب كارگر فيروز آمده و دولت انگليس نيز بدست سوسياليستها افتاده.
بهرحال آنچه سوسياليستها درباره كار و پيشه و بسيج نيازمنديهای زندگانی و گسارش آنها گفته اند، راستست. ما نيز پذيرفته ايم ولی در چند چيز ما از آنها جداييم:
نخست ـ آنان كارها را بدست دولت ميسپارند. در يك توده همه بايد براي دولت كوشند و مزد بگيرند و آنچه ميبسيجند با دست دولت بگسارندگان (مصرف كنندگان) برسد. ما ميگوييم: كارها (چنانكه امروز هست) آزاد باشد و دولت نگهبانی كند و سامانی بآنها دهد. هركس برای خود كوشد و آنچه بسيجيده ميشود از راه داد و ستد و بازرگانی بگسارندگان بخش يابد.
دوم ـ آنان سرمايه را بيكبار از ميان برميدارند. چون پخش كالاها با دست دولتست ديگر بسرمايه نيازی نميبينند.
ما ميگوييم: بسرمايه نياز هست ولي بايد باندازه باشد و از آنچه بيشتر از اندازه است جلوگيری شود.
سوم ـ آنان بمالكيت معنايی نميدهند. زمينها از آن دولتست و كشاورزان همه بايد كارگر دولت باشند، همچنان در ديگر چيزها. ولی ما ميگوييم: مالكيت چيزي طبيعيست و نبايد آنرا از ميان برد. بايد آنرا بمعنی راست خود گردانيد و در همان معني نگه داشت. كسانيكه ميخواهند معنی اينها را نيك بفهمند بايد كتاب »كار و پيشه و پول« را بخوانند. اينها را ميگويم تا دانسته شود همبستگی ما با انديشه هاي سوسياليستی چيست. من گمان ميكنم دشواريهايی را كه روان گردانيدن انديشه های سوسياليستی داشته ما از ميان برداشته ايم يا آنها را بسيار كمتر گردانيدهايم.
نكته ای كه ميبايد باز نمايم آنست كه اين نزديكی بسوسياليستها معنايش گرايش بسياست دولت شوروي نيست. توده شوروی بيرقدار سوسياليستيست و ما آنها را دوست ميداريم. ولی در همان حال باستقلال خود دلبستگي داشته سود خود را در آن ميبينيم كه در همچشميهای سياسی كه دولت شوروی با دولت انگليس ميدارد بيكبار بی يكسو باشيم و در اين زمينه هر دو را بيك ديده ببينيم.
تهیه شده در گروه تاریخ روشنفکر