مجله روشنفکر

مجله روشنفکر جایی برای ژرف اندیشیدن

خرده گیری بر ≪دموکراسی≫، کار روشنفکرانه نیست! / محسن ذاکری

 

Mohsen-Zakeri2

روشنفکر/ «شاید در طول تاریخ، کاری سخت تر از این در برابر انسان قرار نداشته است که بتواند شناختش را از امور و مسائل،استحکام ببخشد.» در گزاره ای که نگاشته شد،«سه پیام» در کنارهم، می خواهند یک پیام را بافت ببخشند: واژهء ≪ شاید≫ از عدم اطمینان فکرمی گوید، واژهء ≪شناخت≫ را نمی توان کاملا در این گزاره فهمید که از چه نوع و درجهء آگاهی انسان می گوید و اینکه ≪استحکام≫ شناخت را چگونه می توان سنجید.

واژهء ≪شاید≫ را زمانی بکار می بریم که می خواهیم خود را از مواردی چون ≪بدون شک≫ مبرا کنیم. پس جای دادن این واژه با هدف بوده است همانگونه که جای ندادن این واژه در ابتدای گزاره، می توانست معنی ≪بدون شک≫را همدوش پیام گزاره نماید. بنابراین ≪شاید≫ کاملا با دقت و دلیل درابتدای گزاره گنجانده شد تا بگوید ≪یقینی≫ و دیدگاهی مستند بر نتایج یک تحقیق – علمی در پس پیام این گزاره وجود ندارد و شاید هرگز هم وجود نداشته و نخواهد داشت.

هنگامی که از واژه ای چون ≪شناخت≫ صحبت می کنیم، کار به آسانی بازبینی نقش واژه ای چون ≪شاید≫ نیست. شناخت یک پوسته و یک چهره ندارد. نمی خواهم بگویم ≪گرگی است در پوستین گوسفند≫، اما بی شک، رفتار انسان، بدنبال شناخت او ازمسائل، مفاهیم و موجودات شکل می گیرد. شناخت را آگاهی، معرفت و اندازهء شناسایی انسان از≪خود≫و ≪بیرون از خود≫ می توان تعریف کرد. شناخت می تواند با مبنای متافیزیکی، زندگی نماید و یا دارای مبنای مادی باشد. می تواند براساس روش های ≪علمی≫ با شد، بر ≪برهان≫ محکم شده باشد و یا بر گلیمی از باورهای«اشراقی» غنوده باشد. و با رسیدن به پایان این گزاره، ویژگی استحکام برای فکر و اندیشه، کار ما را باز هم مشکل تر می کند تا بتوانیم پیام گزاره را تدقیق کرده و باز بشکافیم. چه اندیشه ای دارای استحکام است؟ «اشراقیون» هنوز که هم هنوز است، نتیجهء کار فکری خود را همان قدر مستحکم می دانند که شاگردان ارسطو برعقایدشان پای می فشارند. آیا کسانیکه با باور به یک فکر، به اطمینان می رسند و خودرا مطمئن می یابند دارای استحکام فکری هستند؟ آیا یک فرد دین باور دارای استحکام فکر است؟ آیا این پدیده لاینفک از زندگی انسانی که ≪ هر تصمیمی در زمان خود بهترین تصمیم است≫، با مورد ملاحظه قرار دادن این مسئله که تصمیم انسان ≪نشان≫ از اطمینان و یقین نسبی دارد، دیگر جایی برای امکان استحکام فکر برای انسان باقی می گذارد. و آیا جز این است که انسان همیشه بر ابری از افکار و باورهایش سوار است و تنها زمان نشان می دهد که او تا چه ≪اندازه≫ درست می اندیشیده، فهمیده و تصمیم گرفته است؟ و یا نه، اینطورهم در بلبشوی سفسطه و قحطی منطق و استدلال گرفتار نیستیم و می توانیم بگوییم که باید نسبی بودن امکانات انسانی را پذیرفت و استحکام فکر خود را در برابر فکر مخالف ما ≪استدلال≫ نمود و قلمرو اندیشه را مشخص نمود تا به نتیجه رسید. اما این مرزبندی باید همیشه وجود داشته باشد که برای انسان همه چیز نسبی است.

اشتباه مردم انگلستان

با اعلام نتایج رفراندوم اخیر در انگلستان، مبتنی بر نماندن دراتحادیه اروپا، شاهد موجی از ‌هیاهو از سوی ایرانیان مخالف و یامنتقد مفهوم مدرنیته و تیرک چادر آن یعنی دموکراسی هستیم. گمان و یا برداشت این افراد این است که از آنجایی که نتیجهء این رفراندوم  منجربه ضرر مردم انگلستان، در کوتاه مدت و درازمدت، می شود، پس اتکا و استناد به رای گیری، کار درستی نیست. اگر رای گیری می تواند به مردم لطمه بزند، پس دموکراسی که همان تمکین در برابر رای اکثریت رای دهندگان است، روش و آیینی ≪بی نقص≫ نیست و طبعا درست هم نیست. من همیشه نوشته ام و از نوشتن این مضمون، هرگز پشیمان نخواهم شد، که ≪ساده اندیشی≫ و جستجو برای ≪ساده کردن≫ مسائل از ویژه گی های ≪اندیشهء≫ ایرانی است. اندیشهء ایرانی سالهاست زیر ‌فشارحکومت های دیکتاتوری زیسته است، و از آنجایی که دیکتاتورها از پیچیدگی ها و جزییات فرار می کنند و با مفاهیم کلان و گنده گویی، استراتژی های سیاسی خود را تحمیل می نمایند، بخش بزرگی از ملت ما نیز همیشه برای اینکه آسوده،سر به بالش بگذارد و از خود خرسند، بخوابد، در کلافی از تعاریف کلان و دورازشکافتن تار و پود مقوله ها، روزگار را به سر می کند. کارشناسان، نخبگان و روشنفکران و سیاستمدارانش را نمی فهمد و از بین آنان ≪درشت گو≫هایی را که ≪ساده≫ می گویند برمی گزیند. و از جمله اینکه در جامعهء ایرانی، بخش مهم ‌حملات و ایراد ها و خرده ها بر مدرنیته و دموکراسی، کاملا از این دست هستند. چه ≪آل احمد≫ و چه ≪شریعتی≫ هر دو با همین نگرش بسیط و شعار گونه، پایه های سطحی نگریستن و ساده اندیشیدن ایرانیان را پی ریختند تا ایران به واسطه برنامه های دراز مدت خمینی و ≪بازرگان≫ها،دست بسته، به دست ملایان سپرده شود. هنوز هم احساسات، ملی گرایی تند، تعصب مذهبی و دینی، بدبینی به غیر و شیفتگی به خود، همچون موریانه، مدام پیش ساخت های جامعهء مدرن و آزاد ایرانی را از خود تهی می سازند.

اینکه مردم انگلستان به چه وسیله و چگونه و با چند درصد اختلاف آرا توانستند کشورشان را از اتحادیه اروپا خارج کنند یک طرف مسئله است و اینکه چرا اینکار را کردند طرف دیگر مسئله می باشد. در اینجا سخن ما با طرفی که ≪چرائی≫ این تصمیم را از سوی بیش از پنجاه درصد رای دهندگان انگلیسی می شکافد نیست، بلکه بر این جنبهء امر نگاه می شود که چگونه این کار با رای گیری صورت پذیرفت. به بیانی، برای خرده گیران باید این مقوله را باز کرد که اگر روش رای گیری نه، پس چه جایگزینی برای آن؟ و دیگر آنکه، آیا اشتباهی در انجام رفراندوم و نتایج آن دیده می شود و چگونه؟ آیا انجام چنین رفراندومی خلاف اصول دموکراسی است؟ و آیا نتایج غیر قابل انتظار و یا حتی به ضرر یک کشور،خلاف آیین دموکراسی است؟

ستون های دموکراسی

انسان ها برای اینکه با الزامات زندگی اجتماعی مدرن، چه در یک اردوی فکری و چه در اردوهای فکری متفاوت، بتوانند یکدیگر را بفهمند و از قواعد کار و اصول اندیشه هم، با خبر شوند و برای ایجاد گفت و شنود با هم، زمینهء سازی نمایند، روی به تدوین و انباشت افکار خود به شکل مکتوب آورده اند. اگر ما از هم بپرسیم مقولهء ≪دموکراسی≫ کجا مکتوب است و مبنای آن چیست و کجا میثاقی بین انسان های طرفدار دموکراسی بسته شده است، شاید برای گروهی، نخست، پیش زمینه های فلسفی و تاریخی و سپس آرمان های رنسانس و بعد از آن ،به نظر آید تا یک سند مکتوب. به بیانی،بسیاری به این می توانند اشراف داشته باشند که دموکراسی برای ‌نگهبانی از آزادی اندیشه، آزادی بیان، و آزادی مشروط عمل انسان ها اهمیت دارد. اما نمی دانند کجا می توان گفت دموکراسی میزانش چیست. در ‌حالیکه، دموکراسی هم مانند دیگر آرمان های انسانی باید دارای یک چهارچوب مستند و ماندگار باشد. این مکتوب مستند برای دموکراسی که خروج از قواعد و دستورهای آن همانا خروج از مکتب آزادیخواهی و دموکراسی خواهی است، همان اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد است. ‌‌همانطور که پیروان یک دین و یک مکتب و یک ایدئولوژی در طول سال ها تلاش بسیار می کنند که انسان ها و سازمان ها و ‌حکومت های بیشتری به آنان بپیوندند، پیروان این اعلامیه نیز با حمایت از رهبران سیاسی، ‌حکومت ها و نخبگانی که پایبند به اصول این اعلامیه هستند، قدرت و اتوریتهء خود را تا آنجا پیش برده اند که حتی دیکتاتورترین حکومت های زمان ما، مثل ‌حکومت حاکم بر کشورمان ادعا می کنند، که پایبند به این اعلامیه هستند تا از سازمان ملل به بیرون رانده نشوند و از سبد ≪نظم جهانی≫ بیرون نیافتند. در واقع این اعلامیه یکی از ستون های تضمین  دموکراسی است.

از سویی نباید فراموش کرد که دموکراسی، پدیده ودستاوردی کاملا زمینی است، ساختهء دست و اندیشهء انسان است. یعنی اینکه استدلال وسنجه هایش کاملا با منطق و برهان مادی همخوانی دارد. دموکراسی با باور به انسان،≪حق≫ آزاد بودن را بالاترین و مهم ترین ‌حق برازندهء او می داند. اینکه انسان جایز الخطا است ابدا از مقام و جایگاه او کم نمی کند و قرارنیست چون انسان خطا هم می کند حق انتخاب آزاد او را به آسمان و یا نمایندهء آسمان و یا شاه سپرد. فرد یعنی همه چیز وهمه چیز یعنی فرد. آزادی اندیشه و انتخاب انسان، فدای ایدئولوژی، انقلاب، دین و ملیت نمی گردد. بنابراین دموکراسی با این نگاه به انسان، برای رسیدن و حفظ همان چیزی است که همهء آرمان ها و مکاتب زمینی و آسمانی به زعم خود، از آن سخن می گویند: بزرگی جایگاه ≪انسان≫ و ‌کرامت ≪وجود≫ انسان در این جهان.

 دموکراسی، باور دارد انسان می فهمد و می تواند در زمان خود و با تکیه بر آگاهی های خود، درست را از اشتباه تشخیص دهد و هرگز نباید این ویژگی انسان را نادیده و دست کم گرفت.

اما انسان و توانایی های او نسبی هستند. فرسودگی و روزمرگی و ‌≪حواس≫، انسان را از داشتن تسلط بر زوایا و پیچیدگی های مسائل، دورمی سازند. ازاینرو، در یک شرایط دموکراتیک و برازندهء انسان آزاد، تا قبل از اینکه آدمی به مر‌حلهء تصمیم بین درست و اشتباه برسد، نیاز به ≪آگاهی≫ به روز شده می باشد. در سیستم های پیچیده شهرنشینی امروز، آگاهی را همان ≪قدرت≫ معنا می کنند. از آنرو که انتخاب انسان دارای ارزش برترین دراین جهان است و لازمه این انتخاب آگاهی است. از اینرو دموکراسی بر آن است تا انسان ≪آگاهی شفاف و بسنده≫ را داشته باشد تا بتواند بسنجد و درست را برگزیند و بتواند به شناخت خود اطمینان نماید. به دیگر سخن این ستون دیگر دموکراسی است.احترام و تمکین در برابر حقوق بشر و امکان برخورداری انسان از آگاهی شفاف همچون بال های دموکراسی عمل می کنند تا انسان را به نقطهء عطف کرامت او برسانند و او ≪اختیار≫ نماید و تصمیم بگیرد. با این حال انسان ازآنجایی که امکانات محدودی دارد از اشتباه مبری نیست. زمان محدود (عمر)، دانش محدود، امکانات ارتباطی محدود،توانایی های بدنی و مغزی محدود، همدم انسان هستند و او را از انتخاب ≪درست≫ترین دورمی سازند. پس، همانگونه که گفته شد، دموکراسی مادی است و ≪وجود≫ انسانی را ارزش برتر می داند، و برای تبلور و شکفته شدن توانایی های در پس این ارزش، ≪حقوقی≫ را برای اوغیر قابل انکار می شمارد و سپس ≪آگاهی≫ را برای کنش انسان، ابزار بلاشرط می داند.

 اگر این فرض را قوی و حتمی بدانیم که انگلیسی ها در این رفراندوم اشتباه رای دادند (که اینطورهم نیست) اینک می پرسم: کجای آنچه که در انگلستان روی داد نکتهء منفی و یا به قول بعضی ها شکستی برای دموکراسی است؟

≪ساده گزینی≫ است به جای اینکه خوب بنگریم و خوب بیندیشیم که ایراد اصلی از کجاست، زود تبر را برای آنچه که خود نداریم و نتوانسته ایم به آن برسیم تیز نماییم و خرده به دموکراسی بگیریم. چرا نمی توان اینگونه دید که: سرمایه داری كور و وحشی، اتحاد اروپا را بسویی برد که بسیاری از مردمان اروپا نگاهشان به کارکرد این اتحادیه تغییر نماید. سیاست های اشتباه دولت باراک اوباما و دولت قبل از او، جایگاه و روابط بین دو قاره مطرح جهان غرب را نحیف کرد تا ناباوری به آینده، دردل اروپاییان جا گیرد. دولت ها و رسانه ها در دادن آگاهی کافی به مردم تعلل ورزیدند و تنبلی کردند و خوش باور ماندند تا سرانجام بخشی از مردم انگلستان رای ≪اشتباه≫ دادند. تعداد موارد جستجوی مردم انگلستان در اینترنت برای خواندن دربارهء اتحاد اروپا، پس ازرفراندوم اخیر، بیش از هر زمان دیگر بوده است. این نشان از آن دارد که سیاستمداران طرفدار این اتحادیه و رسانه های کشور، وظیفهء خود را بخوبی انجام نداده اند.

محسن ذاکری     چهارم ژولای ٢٠١٦

تهیه شده در گروه مقالات روشنفکر

 

 

 

 

اطلاعات

این ویودی در ژوئیه 4, 2016 بدست در Uncategorized، سیاست فرستاده شده و با برچسب خورده.

بایگانی

ژوئیه 2016
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031

یادآوری

نشر مطالب تولیدی روشنفکر، با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است.

اعلان

مجله روشنفکر از تاریخ ۲۰۱۷/ ۰۱/ ۱۵ در قالب «دوهفته نامه» منتشر گشته و ماهی دوبار به روز می‌شود.
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: